Monday, February 2, 2009

نامه ای ازمهرداد

*
نامه‌ی مهرداد آسمانی به مجله‌ی اپیزود
*
*
*
با سلام خدمت سردبیر محترم مجله‌ی زیبا و خواندنی «اپیزود» خانم آنسه امیری و همکاران محترم‌تان.ر
*
مستقیم به اصل مطلب می‌پردازم که چرا تصمیم گرفتم چند خطی صادقانه و بدون رودربایستی برای شما بنویسم. در حقیقت این چند خط را برای تمام کسانی که اهل اینترنت هستند و خبرهای هنری را از طریق اینترنت دنبال می‌کنند و در ذهن‌شان سوالات بی‌جواب در رابطه با مهرداد آسمانی - با توجه به شایعاتی که این روزها نقل تمام مجالس شده است - دارند، می‌نویسم. ایمیل‌های فراوان می‌گیرم که همه سوال دارند، همه یا نگران‌اند، یا خوش‌حال.ر
*
شش سال همکاری مشترک‌ام با هنرمند گرامی و ارزش‌مند سرزمین‌مان، پُر سر و صدا و هیجان‌انگیز بود که مدتی ست به پایان رسیده و البته احترام و قدردانی از زحمات ایشان، هرگز به انتها نخواهد رسید و بدانید عدم این همکاری، ذره‌ای در آینده‌ی کاری ایشان تاثیر نخواهد داشت، چه بسا باعث موفقیت‌های بیش‌تری نیز باشد. صادقانه و بی‌پرده می‌نویسم چرا که فقط نیازمند لطف و مرحمت الهی هستم، محض مصلحت روزگار دست هیچ‌کس را نبوسیده‌ام و معتقدم هیچ چیز در این جهان از آن ِ ما نیست، بلکه نوبت ماست و شاید هم فردا نوبت دیگری باشد.ر
*
این رُک‌گویی من در تمام گفت‌وگوهایی که در سال‌های گذشته داشتم نمایان است و شاید باعث رنجش خاطر بسیاری از دوستان شده باشد، ولی بدانید قصد رنجش خاطر کسی را نداشتم و فقط حقیقت را گفتم. بهترین تلاش‌ام را برای ساختن آثاری متفاوت که درخور ایشان باشد را داشته ام و از این بابت خوش‌حال‌ام. نتیجه‌اش کسب تجربه‌هایی گران‌بها بود که به کار آینده‌ام خواهد آمد و صد البته با حمایت شاعران و موسیقی‌دانان بزرگ سرزمین‌مان که با آثار زیبای‌شان، راه را برای تولید کاری متفاوت، هموار کردند.ر
*
بدون شک، شعر در موسیقی ایرانی، سهم به‌سزایی در موفقیت آثار موسیقی دارد که همین جا باید ازهمه‌ی شاعران بزرگی که همراه من بودند، تشکر صمیمانه داشته باشم.ر
*
در کار حرفه‌ای، این اتفاقات بسیار طبیعی‌ست و برای کسانی که به این داستان، حرفه‌ای نگاه می‌کنند، امری کاملن طبیعی و لازم برای پیشرفت کار هنری است. همه‌ی هنرمندان درمدت زمانی، با هم همکاری دارند و یک زمانی هم این همکاری قطع می‌شود. به نظر همه‌ی کسانی که نگاه‌شان، یک نگاه حرفه‌ای می‌باشد، قطع همکاری دلیل بر قطع احترام دوطرفه نیست، انکار لحظه‌های زیبا نیست، انکار دوستی‌ها و محبت‌ها نیست.ر
*
این خاصیت کار هنری‌ست و لازمه‌ی آن نیز هست، چرا که برای جلوگیری از تولیدات شبیه به هم، که همان تکرار در خود یا همان ابتذال است، باید با سلیقه‌ها و استعدادهای متفاوت همکاری داشت تا به نتیجه‌ی دل‌خواه رسید. به همین دلیل معتقدم همکاری هنرمندان با هم، زیبا، اثرگذار و باعث رشد موسیقی و تشویق شنونده به شنیدن آثار بهتر می‌باشد. به همین دلیل دو سال پیش از آقای«شماعی زاده» برای دیداری مشترک و همکاری مجدد دعوت کردم و امیدوار بودم که بتوانم بانی این همکاری مجدد باشم. باز هم امیدوارم این همکاری شکل بگیرد و آثاری به یاد ماندنی خلق شود.ر
*
هیچ خالق اثری و هیچ اجراکننده‌ای نمی‌خواهد بد بسازد یا بد اجرا کند که همه‌ی تلاش‌شان برای خلق اثری متفاوت است، صدمیلیون سلیقه و هم‌چنین نظرات موافق و مخالف. با این همه، هنرمندان خالق اثر، همان‌طور که در زمان همکاری، پشتیبان هم بودند، در زمان قطع این همکاری هم کماکان پشتیبان هم هستند. در نتیجه به اعتقاد من، اصلن اتفاقی نیفتاده که نیازی به ایجاد تنش و دشمنی باشد.ر
*
با وجود این که همکاری هنرمندان با یک‌دیگر برای شنونده بسیار زیبا و مهم است و گاهی نتیجه‌ی این همکاری‌ها، خلق اثری جاودانه بوده است، ولی آیا همه‌ی درد موسیقی پاپ در غربت، همین همکاری یا عدم همکاری‌هاست؟
آیا انتخاب همکاران هنری، همه‌ی درد موسیقی ست؟
این راه دشوار، با انتخاب یا عدم انتخاب همکاران هنری، هموار می‌شود؟
*
هنرمندان ایرانی که در غربت با سختی فراوان و محروم از حمایت هنردوستانی که در سرزمین مادری زنده‌گی می‌کنند، بیش از سی سال بدون وقفه با تولید موسیقی، همان موسیقی که بابت شنیدن‌اش، زندان و شلاق نصیب جوانان ایران می‌شود، عشق خود را به حرفه‌شان و مردم ثابت کرده‌اند.ر
*
اگر با تمام فراز و نشیبی که این تولید سی ساله داشته، به حقیقت امر توجه کنید، می‌بینید هنرمندان ایرانی، تنها هنرمندانی در سراسر جهان هستند که در سرزمین مادری‌شان، از مواد مخدر هم قاچاق‌ترند.ر
*
برای همین می گویم با تولید سی ساله‌ی موسیقی، دین خودشان را به هنر و مردم هنردوست ادا کرده‌اند که اگر همین تولید سی ساله نبود، ترانه‌ی پاپ ایرانی در همان زمان تمام شده بود و امروز شاهد آزاد شدن موسیقی پاپ در ایران هم نبودیم.ر
*
اقدام به آزادی موسیقی پاپ توسط ترانه کُش، با هدف شبیه‌سازی و پیدا کردن جایگزین، برای همین هنرمندانی است که سی سال در غربت با تولید موسیقی به سهم خودشان به مبارزه با نظامی که کوچک‌ترین حقی برای مردم سرزمین‌اش قایل نیست، پرداختند.ر
*
امروز اگر بدانید که سایت‌های دانلود موسیقی، که بیش‌ترشان توسط همان ترانه‌کُشان هدایت می‌شود، با موسیقی چه می‌کنند و هنرمندان از بزرگ تا جوان دیگر اصلن امکانی برای ضبط و تولید ترانه ندارند، دیگر پی‌گیر همکاری یا قطع همکاری هنرمندان نخواهید بود.ر
*
همه‌ی هنرمندان پول‌ساز جهان که اسم و شهرتی دارند، خوب می‌دانند که اگر از نتیجه‌ی تلاش و زحمات‌شان، چیزی عایدشان نشود، دیگر امکان تولید نخواهند داشت.ر
*
به کمپانی‌های تولید موسیقی نگاه کنید، از مدیران شان سوال کنید، متوجه می‌شوید اوضاع هنر موسیقی به کجا رسیده. باید به فکر زنده نگاه داشتن موسیقی درغربت بود. باید با اتحاد هنرمندان، همان‌طور که چندی پیش در یک مصاحبه گفتم، با تاسیس کانون هنرمندان، با هم‌دلی دست به دست هم داد تا دوباره شاهد شکوفایی موسیقی در غربت باشیم و صد البته درنهایت، با حمایت همه‌ی اقشار جامعه.ر
*
دوستان عزیز! با همکاری من با یک هنرمند یا قطع همکاری من، چیزی عوض نمی‌شود. زخم، عمیق و دردناک‌تر از آن است که فکرش را می‌کنید و اگر هم‌دلی و اتحاد هنرمندان شکل نگیرد، تا چند سال آینده خواهید دید که اصل و فرع کار همه از بین خواهد رفت.ر
*
هنرمندان پیش‌کسوت که سردی و گرمی این حرفه را چشیده‌اند، پیش‌قدم شوند، نصیحت کنند و مسئولانه، دیگرهنرمندان را به هم‌دلی و اتحاد تشویق کنند که مطمئن باشید حرف‌شان اثر خواهد کرد.ر
*
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای همکاران عزیزم، امیدوارم شاهد پیشرفت و موفقیت هنر موسیقی سرزمین‌مان باشیم.ر
*
با تشکر مجدد از مجله‌ی خواندنی «اپیزود» و همه‌ی همکاران این مجله‌ی خوب.
ر


مهرداد آسمانی
1/17/2009
*
*