در اين متن، نگاهی كوتاه و كلی به آلبوم«طعم رويا» داريم، نگاهی كه از دريچهی نقد و بررسی نيست، چرا كه نقد ترانهها، زمان خاص خود را میطلبد و با گوش سپردن يكهفتهای به يك آلبوم، نمیشود آن را به نقد كشيد.ا
همچنين هدف از اين نوشته، تحسين و هورا كشيدن برای آلبومی كه تازه منتشر شده، نيست، هدف صرفن يك نگاه كلیست به اثری كه با نخستين شنيدار، زيبا بهنظر آمد و بر دل نشست. خودتان میتوانيد به آلبوم« طعم رويا» گوش كنيد و دربارهی زيبایی آن به قضاوت بنشينيد. بیشك مخاطبان واقعی ترانه، به زيبایی و تازهگی اين آلبوم خيلی زود پی خواهند بُرد.ا
هر شش ترانهی آلبوم« طعم رويا» متفاوت از هماند و هركدام، مخاطب را به فضای خاص خود میبرند. ايرج جنتیعطایی با واژههای نو و مدرن، تركيبها و تصويرهای عاشقانهی زيبا، رسيدن به قلهی تخيل، استفادهی بهسامان از آرايههای ادبی و زبان متفاوت و نو، امتياز ويژهای به اين آلبوم بخشيده است. موسيقی بسيار زيبا و دلنشين مهرداد، ميزبان خوشسليقهی واژههاست، ميزبانی كه از ميهماناش باصميميت و مهربانی استقبال كرده و كلام، راحت و آسوده در دل موسيقی جای گرفته است.ا
از تنظيم زيبا و تميز اين آلبوم اگر حرفی نزنيم، كمال بیانصافیست چرا كه« علی الهی» در تنظيم ترانهها بسيار حرفهای كار كرده است. ا
ا- ترانههامو پس بده! ا
ترانهای متفاوت بهمعنای واقعی كلمه. من تاكنون چنين مضمونی را در هيچ ترانهای نديدهام. مضمونی تازه و برآمده از اعماق قلب شاعری كه پس از پنجاه سال آفرينش هنری و زحمت و مرارت، اينك میبيند كه به آنچه كه حقاش بوده نرسيده، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی، چه از طرف جامعه و مردم، چه از طرف رسانهها كه بلندگوهای فرهنگی جامعه هستند و چه از طرف آوازخوانان... هنرمندی كه در اين زمينهها همواره سكوت میكرده، بدانجا میرسد كه لازم میبيند سكوتاش را منتشر كند، آن هم به شكلی بینهايت هنرمندانه، او اين درد زمزمهوار را فرياد میكشد:ا
*
برهنه كن صداتو و ترانههامو پس بده
آهای آهای ترانهخون! گم نشو پشت ميكروفن!ا
سنگر نساز از دكور و نورافكنُ سپر نكن
آهای آهای ترانهخون! دلبستهی گيشه شدی
تو هم در اين مكارهی سكه، صداپيشه شدی
جهان اسير فاجعه، شكنجه، فقر، سنگسار
تو فكر تيتر تازه و هوراكشای بیشمار
ترانههامو پس بده! تو اين سكوت منتشر
ترانههامو پس بده! آهنگ پَر، ترانه پر
ترانههامو پس بده! منو رو صحنه خط بزن
ترانههامو پس بده! تو سمتِ تو، من سمتِ من
*
ملودی بسيار زيبای اين ترانه، تنظيم عالی و اجرای بیهمتای مهرداد، واژههای اين ترانه را بيشتر به اعماق جان میرساند. علاوه بر آن دكلمهی تاثيرگذار ايرج جنتیعطایی كه هر شنوندهای را تحت تاثير قرار میدهد، و نيز جایگاه دكلمهها در ترانه كه بسيار بهجا و حرفهای انتخاب شده، بر جذابيت اين اثر افزوده است. اين ترانه يك كار كاملن حرفهایست و مشخص است كه ماهها بر روی آن زحمت كشيده شده تا كه درنهايت زيبایی ساخته و پرداخته شود.ا
*
ا- فستيوال گل
يك عاشقانهی لطيف و زيبا با واژههایی مدرن و امروزين، با موسيقیای دلنواز و متناسب با كلام كه از همان ابتدای ترانه، نوای دلنشين گيتار، از فستيوال زيبایی و لطافت خبر میدهد: ا
*
هنر ترانهسرا در انتخاب واژههای مدرن و امروزين، فقط استفاده از اين واژهها نيست، بلكه آوردن واژهها در جايگاه مناسب واستفادهی بهينه از آنها در ساخت تصويرهای زيباست. حتا نام اين ترانه نيز درنهايت سليقه و طراوت گزينش شده است. ا*
ا- ماهبانو
عاشقانهی زيبای ديگری كه به نقاشی شباهت دارد، مثل اين است كه شاعر رويایاش را نقاشی كرده باشد. موسيقی ترانه با ريتمی گوشنواز، تندتر از عاشقانهی پيشين است و متن ترانه را با ريتم خود هماهنگ كرده است. در اين موسيقی نيز گيتار نقش اول را برعهده دارد. تنظيم ترانه هم بهشكلی حرفهای انجام شده و مهرداد اين ترانه را به عاشقانهگی متن آن و در اوج زيبایی اجرا كرده است. ا
ای ماهبانوی غزل، زيبای پشت پنجره
رويای من تن تو رُ، امشب به سرقت میبره
مهتاب و موسيقی و من، وُدكا و شعر شاملو
خوش آمدی امشب به اين ضيافت تكنفره
***
عريان كه میشی با تنام شعله روايت میكنی
تنلرزهی خواستن میشی، به من سرايت میكنی
به تكتك ثانيهها، شبنم و گل میبخشیو
بين همه ستارهها، خورشيد قسمت میكنی
*
من بهشخصه اين ترانه را بسيار زياد دوست میدارم. وقتی به آن گوش میكنم مثل اين است كه به يك تابلوی نقاشی عاشقانه و هنرمندانه خيره شدهام.ا
ا- تمام ما
* عاشقانهای روياگونه ، پُِراميد، آرزومند و خياموار ... اين رويا، آن عاشقانهای نيست كه از غم جدایی بگويد و محزونات كند، به تو اميد میدهد و وادارت میكند كه لحظه لحظهات را قدر بدانی. موسيقی با موسيقی دو عاشقانهی قبلی تفاوت دارد، گيتار اما در جای جای آن نوایاش را به گوش شنونده میرساند و رقص سيمهای آن، ترانه را عاشقانهتر میكند. ا
نگو رُخ دادن رويای ما مشغول تاخيره
تمام ما همين لحظهس، نگو زوده، نگو ديره
تو كه رنگينكمون پنهانه پشتِ خوابِ لبخندت
چه زيبا میشه ما رُ رد كنی از خطهای قرمز
چه زيبا میشه تا پايانهی بلوار بين ما
به يه بوسه نگی شايد، به يه رويا نگی هرگز
تمام ما، تمام ما همين لحظهس
اگر بگويم زيبا، كم گفتهام، بايد بگويم بینهايت زيبا... آلبوم عجيبیست اين آلبوم، از هر زيباییای كه گذر میكنی، به زيبایی ديگری میرسی، غرق میشوی و خود را گم میكنی. ا
*
تازهگی كلام در متن اين ترانه نيز بهوضوح ديده میشود، تازهی تازه ... موسيقی آن بهكلی با ساير ترانههای آلبوم متفاوت است، يك موسيقی دلباز كه وقتی به آن گوش میكنی مثل اين است كه در يك قايق موتوری پُرسرعت، در وسط دريا به سمت جلو در حركت هستی. ا
سُر میخورم تو دامن كبود ماليخوليا
گيج و گمام تو خاك وخل انگار كه دنيا گم شده
انگار كه ديو از فاجعه برگشته و مردم شده
گذشته بیگذشته من الانهگی دلام میخواد
واسه بساط شبكُشی، يهخرده خورشيد زندهباد
كی اونور سرگيجهگی طعم يه رويا میچشه
كی وسط قبر و قفس، شكل پريدن میكشه
من آخر منام ولی دنيا هنوز اولشه
شب اونقده شب شده كه خوش نداره فردا بشه
گذشته بیگذشته من الانهگی دلام میخواد
واسه بساط شبكُشی، يهخُرده خورشيد زندهباد
ترانهای بهروز، با مضمونی كاملن اجتماعی سياسی كه تصويرگر احوال سرزمين دردمند امروز ماست. معضلات اجتماعی و سياسی اين سرزمين كهن، شفاف و بیپرده، به شكلی هنرمندانه بيان شده است. ترانه با آن درونمايهی سياسی، شعارگونه نيست، بلكه به تصوير كشيدن واقعيات اجتماع امروز ماست. در زمان آينده نيز اگر به اين ترانه گوش كنی، تو را به امروز برمیگرداند. موسيقی اين ترانه كه بنابر متن و درونمايهی ترانه، باز هم متفاوت از موسيقی ساير ترانههای آلبوم است، شنونده را به درونمايهی ترانه ارجاع میدهد.ا
ساكام پُر از باروتهو سرشاره قلبام از غضب
سر بزن از حادثه و كبريت بكش رو پوست شب
با دختر فراری از غربت خونهی پدر
لالهی واپژمردهی شهوت و شلاق و تشر
با زن بچهگشنه كه پس میزنه شيونشو
رد میشه از رويا و شك، كرايه میده تنشو
جرقه رو جرقه و شعله رو شعله آتيشه
كارناوالُ خبر كنين، آتيشبازی شروع میشه
*
*