Thursday, July 28, 2011

گفت‌وگوی مجله‌ی اپیزود با مهرداد

گفت‌وگوی ویژه‌ی مجله‌ی«اپیزود» با«مهرداد آسمانی» ا


چند هفته‌ای است در مجله‌‌ی اپیزود اعلام کرده‌ایم که گفت‌وگویی با هنرمند صاحب‌نام«مهرداد آسمانی» خواهیم داشت که محور اصلی این گفت‌وگو آلبوم زیبای«طعم رویا» خواهد بود. همان‌گونه که انتظار می‌رفت از این گفت‌وگو استقبال فراوانی شد و در طی این چندهفته پرسش‌های بسیاری از طرف مخاطبان گرامی مجله به دست ما رسید که همه‌گی دوست داشتند سوالات‌شان در این گفت‌وگو مطرح شود. ا

تا آن‌جایی که مقدور بود من پرسش‌ها را دسته‌بندی و جمع‌بندی کرده و سوالات مشترک را با ذکر نام پرسش‌کننده، مطرح کردم. برخی پرسش‌های رسیده نیز تکراری بود، یعنی این‌که در گفت‌وگوهای پیشین مهرداد، مطرح شده بود، بنابراین لزومی نداشت که همان پرسش‌های تکراری دوباره تکرار شوند. برخی از مخاطبان گرامی نیز پرسش‌هایی را مطرح کرده بودند که جنبه‌ی کاملن خصوصی داشت و هیچ‌گونه پیوندی با یک گفت‌وگوی هنری نداشت، از مطرح کردن این‌گونه پرسش‌های غیرهنری نیز صرف‌نظر کردم.ا

درهمین‌جا از همه‌ی مخاطبان عزیز مجله‌ی اپیزود، چه آنان که پرسش‌های‌شان در این گفت‌وگو مطرح شد و چه آنان که مطرح نشد، یک‌دنیا سپاس‌گزارم که نسبت به انجام این گفت‌وگوی هنری توجه نشان دادند و پرسش‌های خود را برای ما فرستادند.ا

از هنرمند عزیز و گرامی«مهرداد آسمانی» بی‌نهایت سپاس‌گزارم که با وجود نداشتن فرصت کافی، دعوت مرا برای انجام این گفت‌وگو پذیرفتند و با صبر و حوصله‌ی فراوان به پرسش‌های مطرح‌شده، صادقانه پاسخ گفتند. مهرداد عزیز یکی از صادق‌ترین، بی‌ریاترین و باشهامت‌ترین هنرمندان ما است که من به دوستی با ایشان افتخار می‌کنم. ا

اینک متن گفت‌وگوی مجله‌ی اپیزود با مهرداد عزیز، پیش روی شماست:ا

آنسه امیری: مهرداد عزیز! با دریایی بی‌کران از شادباش‌های دوستانه به‌مناسبت زادروزتان (بیست‌وپنجم تیرماه) و نیز برای خوش‌درخشیدن آلبوم بسیار زیبای«طعم رویا»... نخستین پرسش این گفت‌وگو اینه که شما چه مدت بر روی این آلبوم کار کردید؟ و آیا کار دشواری بود؟
درضمن شیلا باقرخانی، مژگان قاسمی، سعید گلمروی، شیده و شاهین قنبرزاده، لادن نیک‌جو، ارغوان خدابخشیان و رابعه سفیدگر نیز همین سوال را از شما دارند.
ا


مهرداد آسمانی: دو سال طول کشید که این آلبوم تموم بشه به این دلیل که یکی دو تا ترانه وقت‌گیر بود مثل«ترانه‌هامو پس بده!» با وسواسی که من و ایرج عزیز داشتیم چندین ماه طول کشید، باید فکر می‌کردیم که این کار به چه شکلی بسته بشه، اینه که کار بسیار دشواری بود. و این‌که پس از چند سال یک آلبوم از طرف من به صورت سلو منتشر می‌شد، باید ترانه‌ای که ضبط می‌شه به بهترین شکل ضبط بشه و باید دقت می‌‌کردم که آلبوم درستی باشه چه از لحاظ شکل و چه محتوا. البته از لحاظ محتوا خیال‌ام راحت بود چون حضور ایرج عزیز این کار را تضمین می‌کرد، اما بر روی سایر موارد مثل آهنگ‌سازی، تنظیم، اجرا و ضبط باید با وسواس کار می‌کردم که کاری حرفه‌ای به دست مردم برسه و این وقت می‌برد و کار بسیار دشواری بود.ا

زمانی‌که روی آلبوم«طعم رویا» کار می‌کردید، چه احساسی نسبت به موفقیت این آلبوم و استقبال مردم داشتید؟ آیا فکر می‌کردید این آلبوم تا این‌حد مورد استقبال قرار بگیرد و حتا جنجالی بشود؟

من برای کارهایی که تا امروز کردم از لحظه‌ای که اثر را خلق می‌کنم به این فکر نمی‌‌کنم که به موفقیت می‌رسه، بلکه به این فکر می‌کنم که کار درست انجام بشه. اگر ترانه‌ای ضبط می‌شه به بهترین شکل ضبط بشه و اول از همه خودم و شاعر را راضی کنه. وقتی به این نتیجه رسیدم که شاعر راضی هست و من هم راضی‌ام، اون موقع‌ست که کار درست انجام شده. پس به موفقیت کار فکر نمی‌کنم به نتیجه‌ی ضبط شدن کار فکر می‌کنم.ا

آقای«امیر نراقیان» از شما پرسیدند: چرا اسم آلبوم «طعم رویا» انتخاب شد؟ این پیشنهاد شما بود یا آقای جنتی‌عطایی؟

ما در این آلبوم یک تمی را پیش گرفتیم که روی اون تم با ایرج جنتی‌عطایی عزیز گفت‌وگو داشتیم و اسم آلبوم پیشنهاد ایشون بود و به‌نظر من هم اسم زیبایی بود و برای آلبوم انتخاب شد. این اسم از تم مجموعه ترانه‌هایی که در آلبوم هست گرفته شده.ا

مهرداد عزیز! معمولن در این چند سال اخیر، به دلیل شرایط دشوار موجود، کمپانی‌ها آلبوم آوازخوانان را نمی‌خرند، حتا آلبوم ابرستاره‌گان را... چه‌طور شد که کمپانی«ترانه»، آلبوم شما را خرید؟

کمپانی ترانه، آقای وارطان آوانسیان که از دوستان قدیمی من هست همین الان هم بسیاری از آلبوم‌هایی که ضبط می‌شه را خریداری نمی‌‌کنند. ما باهم خیلی دوست هستیم و وقتی ایشون این آلبوم را در اتومبیل من شنید از آلبوم خوش‌اش اومد و قبول کرد که این آلبوم را خریداری بکنه و پخش بکنه و من از ایشون خیلی ممنون‌ام بابت هزینه‌ای که برای آلبوم کرد و ویدیوها را تهیه کرد و به بهترین شکل تا اون‌جایی که می‌شد تلاش‌اش را کرد. من از وارطان خیلی ممنون‌ام. ا

ما هم از ایشون خیلی ممنون‌ایم... مهرداد جان! نخستین همکاری شما با آقای ایرج جنتی‌عطایی بسیار پُرثمر بود و پس از مدت‌ها باعث انتشار یک آلبوم پُربار و زیبا شد، به‌نظر شما چرا برخی از آوازخوانان و نیز هواداران‌شان که معمولن کاتولیک‌تر از پاپ هم هستند، از همکاری شما و آقای جنتی‌عطایی خوش‌حال نشدند؟

چه اهمیتی داره که چه کسی خوش‌حاله و چه کسی ناراحت؟ برای من که اصلن مهم نیست. اصل ماجرا اینه که من و آقای جنتی‌عطایی عزیز خوش‌حالیم و هم‌چنین کسانی که اهل ترانه هستند و از این ترانه‌ها خوش‌شون اومده خوش‌حال‌اند که من از همه‌ی این دوستان ممنون‌ام که ترانه‌ها را پسندیدند.ا

و خیلی جنجال به پا کرده، به‌همین خاطر پرسیدم.ا

خُب آنسه جان همین‌که براشون این‌قدر اهمیت داره که وقت می‌گذارند و جنجال به پا می‌کنند خُب یعنی این‌که کار مهم بوده دیگه. اگه کار مهمی نبود که این‌قدر وقت نمی‌ذاشتند جنجال به‌پا کنند. نتیجه‌ی این همه جنجال هم چی شد؟ چه اتفاق خوب یا بدی افتاد؟ هیچ اتفاقی هم نیفتاد. این همکاری داره ادامه پیدا می‌‌کنه و آلبوم بعدی هم در راهه. آماده باشند برای کارهای بعدی.ا

پس دوباره با آقای جنتی همکاری می‌کنید؟ این سوال کوروش بختیار، نازنین میرخوند، سیما حاجی‌پور، نریمان صادقی، میثم ارشکی، فواد خدایاری، رادین.ص، فاطمه یزدان، مینو قلی‌زاده، ستیلا اردکانی اصل و نونا تقوی‌زاد هست که پرسیدند آیا دوباره با آقای جنتی‌عطایی همکاری خواهید داشت؟

صددرصد. منتظر کارهای تازه از طرف من و ایرج جان باشید.ا

بسیارعالی ... مهرداد جان! «اردی صالحی» پرسیده: «این سوال برام پیش اومد چون شایعات مختلفی شنیدم. شما برای همکاری با ایرج جنتی عطایی بهشون پیشنهاد دادید یا ایشون به شما؟».ا

البته من نمی‌‌دونم چه فرقی می‌‌کنه پیشنهاد از طرف چه کسی باشه؟ ولی حالا این سوال را پرسیدند دیگه.ا

من سال‌هاست که آقای جنتی‌عطایی هنرمند نازنین را می‌شناسم. ایشون را به‌عنوان یکی از اسطوره‌های ترانه‌ی نوین می‌دونم و همیشه آرزوی من بوده که ترانه‌های ایرج عزیز را بخونم. در طی این سال‌ها هم بارها پیش اومد که باهم کار کنیم ولی به دلایلی نشد.ا

حالا این پیشنهاد از طرف من بوده یا از طرف آقای جنتی‌عطایی بوده، مهم اینه که آلبومی به‌دنیا اومده به‌نام«طعم رویا». و من این افتخار را داشتم که ترانه‌های زیبای ایرج جان را بخونم. به‌نظر من نتیجه‌ی کار مهم‌تر از اینه که کی دنبال کی رفته... ا

دقیقن همین‌طوره.ا

اما این وصلت هنری به‌واسطه‌ی یکی از دوستان مشترک ما انجام شد.ا

به باور من و بسیارانی دیگر، نخستین ترانه‌ی آلبوم«طعم رویا» که ‌باید ویدیو می‌شد«ترانه‌هامو پس بده!» بود چرا که یک ترانه‌ی تاریخی‌ست و نیز نخستین بار است که چنین سوژه‌ای در دنیای ترانه مطرح می‌شود، به‌واقع یک کار تازه است. چرا تا به‌اکنون این ترانه را ویدیو نکردید؟...ا
این سوال خودم است و نیز سوال مخاطبان گرامی مجله مثل: مرتضا.ش، نیلوفر میانجی، هما راستگو، محمود شالچیان، فرهاد.پ، آرزو بیگلو، سعید خوش‌مرام، حسن بادامچی، نیوشا دهقانی، مهکامه حسنی، گلنوش راستاد، مهبد نوریانی، مسعود.م، فافا و شادی فرجی نیز همین سوال را از شما دارند.
ا


ما از دوستان کارگردان و ویدیوساز سوژه‌های مختلفی بابت این ترانه گرفتیم که تا به امروز هیچ‌کدام‌شان ما را راضی نکرده که این کار را انجام بدهیم. نه من ویدیوسازم و نه آقای جنتی‌عطایی ویدیوساز هستند، اما سوژه‌های ارایه‌شده، سوژه‌هایی نبوده که ما را آماده بکنه برای ضبط ویدیویی این ترانه و هنوز هم داریم روش کار می‌کنیم تا به یک نقطه‌ی مشترک برسیم از بابت ایده‌ای که برای این ویدیو پیشنهاد شده اما هنوز متاسفانه به اون نقطه‌ی مشترک نرسیدیم.ا
درضمن برای ویدیو کردن این ترانه هیچ‌وقت دیر نیست، چون این ترانه، ترانه‌ای نیست که مربوط به فصل به‌خصوصی باشه و فصل‌اش تموم بشه یا مربوط به زمانی خاص باشه، یا فرصت‌اش تموم بشه. این ترانه، ترانه‌ی همیشه هست و ویدیو شدن‌اش دیر نمی‌‌شه.ا


مهرداد جان! می‌رسیم به«ترانه‌هامو پس بده!» که نظرات و پرسش‌های فراوانی در باره‌اش مطرح شده و البته هرکسی از ظن خود نظر داده!ا
ا«مهران میرزایی» در پیامی در مورد این ترانه این‌گونه نوشته: سال2011 مهرداد در فیس‌بوک نوشت:«متاسفانه شماها موسیقی را به سه چهار هنرمند محدود کردید و این باعث شد که "ترانه‌هامو پس بده" را من با همکاری آقای جنتی عطایی بخونم.»
ا
مهرداد عزیز! آیا این موضوع درسته؟ شما چنین چیزی در فیس‌بوک‌تان نوشته بودید؟


اصلن درست نیست. آقای مهران میرزایی مثل این‌که این ماجرا را درست نخوندند. من گفتم اگر هنر موسیقی و هنر ترانه‌ی نوین را مربوط به سه چهار خواننده ندانیم که نباید بدانیم، «ترانه‌هامو پس بده!» سمت و سوی شخصی و خصوصی نداره و یک درد پنجاه ساله هست. درد پنجاه ساله مربوط به این سه چهارهنرمندی که اونا اسم بردند نیست. ما که اسم نبردیم. منظورم این بوده که هنر موسیقی را محدود به این چند نفر ندونیم، هنر موسیقی خیلی وسیع‌تر از اینه که محدود به چند نفر بشه. من توضیح دادم ارزش هنر خیلی بیش‌تر از هنرمنده. چون هنر می‌مونه و هنرمند میره و فقط یادش و آثارش که اجرا کرده باقی می‌مونه. بنابراین لطف کنید هرچه که می‌خونید را درست بخونید و بعد در موردش اظهار نظر بکنید.ا

ا«میلاد جانی‌قربان» در ایمیل‌اش نوشته: «می‌خواستم از آقای مهرداد در مورد ترانه‌ی"ترانه‌هامو پس بده" سوال کنم. ازشون می‌خوام که یک‌مقدار در مورد این ترانه توضیح بدهند و اصلن این ترانه را برای چه موضوعی خواندند. چون پس از انتشار این ترانه طرفداران سه خواننده بزرگ ایران (ابی - داریوش و گوگوش) آن را به خود گرفتند و شروع به اعتراض کردند. لطفن یک بار برای همیشه این سوال را از ایشون بپرسید تا به‌طور کامل شفاف سازی شود.» ا

در این ترانه موضوعاتی مطرح می‌شه که اگر هواداران این خواننده‌گانی که اسم بردید، اگر فکر می‌کنند که هنرمند مورد علاقه‌شون واجد شرایط هست با متن این ترانه و موضوعاتی که در ترانه مطرح شده، این کشف خودشون هست. ما که از کسی اسم نبردیم.ا
اون دوستانی که معترض هستند چه نقطه‌ی مشترکی بین موارد مطرح‌شده در ترانه و هنرمندشون می‌بینند؟ اگر شباهتی می‌بینند پس حرف‌شون درسته، و اگر شباهت نمی‌بینند پس حرف‌شان درست نیست. اگه فکر می‌کنند در ترانه ایما و اشاره شده، خُب در همین ایما و اشاره چه شباهتی می‌بینند؟ از قد و وبالاشون گفتیم؟ از طرز لباس پوشیدن‌شون گفتیم؟ چرا این‌قدر اصرار دارند که ترانه مربوط به این‌هاست؟
در واقع من نباید جوابی به این سوال بدهم، من باید سوال کنم که چه شباهتی میان موارد مطرح‌شده در ترانه و سه هنرمند مورد اشاره می‌بینند که اصرار دارند خطاب ما به آن‌هاست؟ شما نقاط مشترک را توضیح بده و مشخص کن من هم تسلیم میشم و میگم شما درست میگید. ا
در انتها به این نکته اشاره می‌کنم که منظور من و آقای جنتی‌عطایی فقط به اون سه هنرمند نیست. ما در باره‌ی یک درد پنجاه ساله حرف می‌‌زنیم که اتفاقن بسیاری از خالقین آثار هم با این ماجرا هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. بسیاری از خالقین آثار وقتی‌که منو دیدند گفتند که این ترانه حرف دل ما هم هست. البته من از جانب شخص به‌خصوصی حرف نمی‌زنم که دوستان فوری بخواهند بگویند لطفن از طرف همکاران‌ات صحبت نکن!! همکارانی که با من در این مورد صحبت کردند گفتند که ما در این مورد درد مشترک داریم. من از این گروه از همکاران حرف می‌‌زنم.ا


خُب مهرداد عزیز! خیلی جالبه که پرسش بعدی را نیز بدون این‌که پرسش مطرح بشه، پاسخ دادید. درواقع پرسش بعدی این بود که به‌نظر شما چرا هواداران سه خواننده‌ی مورد اشاره، ترانه را فوری به هنرمند محبوب‌شان سنجاق کردند؟ که بنابر پاسخ شما باید دید این هواداران چه شباهتی بین متن ترانه و هنرمند محبوب‌شون می‌‌بینند.ا
مهرداد جان! «مجید رئوف» از شما پرسیده: هنرمند برای خودش آهنگ‌بسازه و اجرا کنه براش آسون‌تره یا برای دیگری بسازه؟


هر دو سخته. اگر بخواهی کارت را درست انجام بدهی فرقی نمی‌کنه برای خودت می‌‌سازی یا برای کسی دیگه. موضوع فقط خلق یک اثر متفاوت هست چه برای خودت و چه برای دیگری. بنابراین چه من بسازم و چه بخونم به‌هرحال اسم من روی ترانه هست.ا

مهرداد خان! اگر یک ترانه را«بیست» تصور کنیم، به‌نظر شما سهم آهنگ‌ساز و ترانه‌سرا و تنظیم‌کننده و خواننده از این عدد بیست، هر کدام چه‌قدر است؟

برای آهنگ‌ساز، ترانه‌سرا، تنظیم‌کننده و خواننده این عدد بیست را به‌طور مساوی تقسیم می‌کنم. چون این کار به صورت تیم‌ورک انجام می‌شه و این‌ها در کنارهم باعث موفقیت یک ترانه می‌شوند. اگر کار یکی از این‌ها اشکال داشته باشه به بقیه‌ی بخش‌های ترانه هم لطمه می‌زنه. اما درنهایت شعری که برای یک ترانه انتخاب می‌‌شه بسیار مهمه.ا

مهرداد عزیز! من می‌دونم که ساز شما چه سازی‌ست، قبلن هم گفته بودید، اما دل‌ام می‌خواد خودتان لطف کنید و یک‌بار دیگه بگید که شما چه سازی می‌نوازید؟ و لطفن بلند هم بگید چون گویا برخی به‌عمد مشکل شنوایی دارند!!!ا

ساز من پیانو هست اما سه‌تار و تار هم می‌زنم. اگر آهنگ‌سازی بتونه بدون نواختن ساز، آهنگ«سنگر بی‌سنگ» را بسازه، اگر آهنگ‌سازی بتونه بدون نواختن ساز«فستیوال گل» بسازه، من به شما قول میدم که اون آهنگ‌ساز نابغه هست که بدون دانش کافی و بدون نواختن ساز و بدون شناخت کردهای موسیقی آهنگ‌سازی کنه.ا
اما درنهایت تنها چیزی که اهمیت نداره حرف‌های همین آدم‌های بی‌کار هست که صبح تا شب مشغول نظر دادن هستند.ا


و صبح تا شب به شما فکر می‌کنند و همه‌ی کارهای‌تان را هم بادقت دنبال می‌‌کنند، درحالی‌که نه ژورنالیست هستند و نه صاحب‌نظر...ا
مهرداد گرامی! موفقیت آلبوم«طعم رویا» سبب شد که یکی از شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان در لندن، در مورد ترانه‌ی«ترانه‌هامو پس بده!» با یک ویدیوسازی غیرحرفه‌ای و غیرقانونی، دست به یک عمل غیراخلاقی بزند. به گمان من این کار از روی عمد و هدفی خاص بوده، نظر شما در این مورد چیست؟


هدف‌شون اصلن مهم نیست. اصل ماجرا اینه که موسیقی منو بدون اجازه ادیت کردند. این شبکه‌ی تلویزیونی باید آگاه باشه که اجازه نداره یک اثر هنری را بدون اجازه گرفتن از خالق اثر تکه پاره کنه. این مهم نیست که در مورد اون ترانه چه فکر می‌کنه و یا چه هدفی داره، چون این‌جور مسایل فقط برای خودش مهمه. حتا اگر فکر می‌کنه با این نوع ادیت به ترانه آسیب می‌رسونه باز هم اشتباه می‌کنه. حتا اگه اون شبکه‌ی تلویزیونی با پخش اون تصاویر فکر کرده ایرج جنتی‌عطایی و مرا در مقابل اون سه هنرمند قرار میده، باز هم اشتباه کرده، چون برای گفتن حرف حق و حساب، نیازی نیست مقابل دوستان قرار بگیریم.ا
این شبکه‌ی تلویزیونی یاد بگیره که یک اثر هنری را بدون اجازه‌ی خالق اثر تکه پاره نمی‌کنند. این کار نه در صلاحیت آن‌هاست و نه قانونیه. به هیچ شکلی درست نیست و به این کار میگن: سانسور.ا


ا«الناز مزدک» هم در این مورد خطاب به شما نوشته: «آقای آسمانی! وقتی این تلویزیون به آهنگ شما (ترانه هامو پس بده) بی‌احترامی کرد و قسمت‌هایی از ترانه را حذف کرد، شما در فیس‌بوک به کارشون اعتراض کردید. به‌جز این اعتراض دیگه چه اقدامی انجام دادید؟ چون کارشون کاملن غیرقانونی بود؟

اقدامی انجام نشد چون پی‌گیری این‌جور داستان‌ها نیازمند وکیل گرفتن و وقت گذاشتن هست که هیچ‌کدوم از این شرایط برای من آماده نیست که دنبال این ماجرا بروم برای چندین روز و چندین ماه و شاید هم چندین سال. من فقط اعتراض‌ام را به این دوستان اعلام کردم که نه فقط در مورد این ترانه، بلکه در مورد هیچ ترانه‌ای شما حق ندارید بدون اجازه‌ی صاحب ترانه، آن را ادیت کنید. حتا اگر ویدیویی هم پخش می‌کنید باید از صاحب اثر اجازه داشته باشید و ویدیو را به‌طور کامل پخش کنید. اجازه ندارید فقط برای این‌که برنامه‌تونو پُر کنید، ترانه را تکه تکه کنید!ا

شما برای ساخت ویدیوهاتون چه معیارهایی را در نظر می‌گیرید؟

اول این‌که کار ویدیوساز را قبول داشته باشم و دوم این‌که با توجه به بودجه‌ای که در اختیارش گذاشته می‌شه بهترین نتیجه را از کارش بگیرم. سوم این‌که تصویربردار خوبی هست؟ نور را می‌‌شناسه؟ شعر و موسیقی را می‌شناسه؟ در کارش خلاقیت داره؟

مرسی مهرداد جان!... مخاطبان گرامی اپیزود مهناز ذوالقدر، امیر فاطمی، ناتاشا سهرابیان، شیرین قره‌باغی، سولماز.الف، فتانه هورفری، بهروز.م، شراره مطلق‌زاده، نیما آریا، سیاوش نوریزدی، آتوسا صالح‌زاهد، شیفته موسویان، فروزنده و مینو کرامت از شما پرسیده‌اند: ا
با کدام‌یک از کسانی‌که برای‌تان ویدیو ساختند، راحت‌تر کار کردید و از کدام‌شان بیش‌تر رضایت خاطر داشتید؟


سیروس کردونی. با سیروس کردونی هم راحت‌تر کار کردم و هم از کارش رضایت داشتم. کوجی زادوری هم از دوستان بسیار خوب من هست و هم‌چنین تصویربردار فوق‌العاده‌ای هم هست.ا

آقای«رضا سامی» دو سوال از شما پرسیده: یکی این‌که الان دلیل عدم همکاری شما با خانم گوگوش چیه؟

این عدم همکاری مربوط به مسایل هنری نیست، یعنی اختلاف هنری در بین نبوده. اما اجازه بدهید صادقانه نظر شخصی خودمو در مورد خانم آتشین بگم: ایشون بدون شک یکی از برجسته‌ترین خواننده‌گان پاپ ایرانی در پنجاه سال گذشته هستند. در موسیقی پاپ مطرح‌تر از ایشون نداشتیم. بنابراین ایشون یکی از مهم‌ترین مجریان ترانه در پنجاه سال اخیر هستند، چه بر روی صحنه و چه هنگام ضبط استودیویی یکی از حرفه‌ای‌ترین و مهم‌ترین مجریان ما هستند.ا
اما برمی‌گردیم به سوال. قطع این همکاری جای سوال نداره، اگر این اتفاق نمی‌افتاد جای سوال داشت! اما آن‌چه که واضح هست اینه که حتمن اختلافی بوده که این همکاری قطع شده، اما همان‌طور که گفتم اختلاف هنری نبوده، یعنی این‌که مثلن قرار نبوده بنده آهنگی بسازم و به ایشون تحویل بدهم و این کار را انجام ندادم و یا ایشون قرار نبوده که به استودیو بیاد که بخونه، اما نیومده. این موارد دلایل اختلاف نبوده. اگر قراردادی برای کنسرت منعقد شده، از جانب هر دو طرف تمام و کمال کار به‌درستی انجام شده، هم از جانب کنسرت‌گذار و هم از جانب خانم آتشین. حتا اگر کنسرت‌گذار ضرر هم کرده بود، تمام دستمزد ایشون را مستقیمن به حساب‌اش واریز می‌کرد. همه‌ی کنسرت‌گذارها هم اینو شهادت می‌دهند. بنابراین هم ایشون بر روی صحنه کارش را به‌درستی انجام می‌داده و هم کنسرت‌گذار دستمزد ایشون را پرداخت می‌کرده. تا زمانی‌که من بودم و دیدم این‌چنین بوده. بنابراین اختلاف بر سر این‌گونه مسایل نبوده. اما با همه‌ی این احتراماتی که هست، اختلاف هم هست و اختلاف هیچ ارتباطی به نحوه‌ی قضاوت هنری درباره‌ی آرتیست نداره.ا
*
من از خانم آتشین خیلی ممنون‌ام که این فرصت را به من دادند که براشون آهنگ بسازم و و در کنارشون بخونم. هم‌چنین از همه‌ی دوستان هنرمند که این شانس را به من دادند که براشون آهنگ بسازم و تونستم از این راه هنرم را به مردم ارایه بدهم سپاس‌گزارم. اما با این‌همه مسایلی بوده غیرهنری که باعث این اختلاف و عدم همکاری شد.ا

مثلن چه مسایلی بوده؟ می‌شه اشاره‌ی کوتاهی به مسایل داشته باشید؟

شناخت مردم ما از چهره‌های مطرح جامعه اعم از ورزشکاران، هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها بسیار محدود هست. یعنی در اون حدی چهره‌های هنری را می‌‌شناسیم که یا روی صحنه می‌بینم‌شان و یا در یک گفت‌وگوی تلویزیونی و این شخصیتی که ما از چهره‌های مطرح هنری می‌شناسیم، شخصیت واقعی و کامل آن‌ها نیست و شناخت جامعه از این چهره‌ها بسیار محدوده. اما کسانی که به این چهره‌های مطرح نزدیک می‌شوند و به‌نوعی با آن‌ها سروکار دارند شخصیت آن‌ها را بهتر می‌شناسند و با نکات مثبت و منفی آن‌ها بیش‌تر آشنایی دارند.ا
در ارتباط با کار بنده و خانم آتشین، عمل‌ها و عکس‌العمل‌های شخصیتی از هر دو طرف باعث شد مسایلی پیش بیاد که باعث شد این همکاری قطع بشه که دوست ندارم به اونا اشاره کنم.ا


چرا دوست ندارید؟

اگر مسایل هنری بود اشاره می‌کردم چون بخش هنری به جامعه مربوط می‌شه، اما مبحث غیرهنری مربوط به جامعه نیست و چون اختلاف هنری نداشتیم مطرح کردن‌اش لزومی نداره. ببینید شخصیت انسان‌ها ریشه در دوران کودکی داره، از خانواده تاثیر می‌پذیره و از نوع تربیت، شخصیت شکل می‌گیره. اما شخصیت هنری، شخصیتی هست که در مدتی کوتاه بر روی صحنه و یا صفحه‌ی تلویزیون از خودمون نشون میدیم. این موضوع اول در مورد خود من صدق می‌کنه و بعد در مورد همه‌ی همکاران.ا

ممنون که پاسخ دادید...اما سوال دوم آقای«رضا سامی» این بود که: چند سال پیش اعلام کردید که قصد همکاری دوباره با محمد صالح‌علا را دارید، چرا این همکاری صورت نگرفت؟

هنوز هم میگم چنین قصدی دارم و امیدوارم بتونم با محمد عزیز ترانه‌ی مشترک ضبط کنیم. اما علت این‌که این همکاری هنوز صورت نگرفته یکی اینه که محمد از ما دوره و به جز این، محمد عزیز طبق معمول یه مدتی ناپدید شده بود!! ولی حتمن این کار را انجام میدم و به‌تازه‌گی هم گفت‌وگویی با محمد عزیز داشتم و امیدوارم که این کار مشترک انجام بشه.ا

ا«مجتبا علیخانی» خطاب به شما نوشته: « مهرداد جان! همیشه صداتو و ترانه‌هاتو دوست داشتم، اما احساس کردم که در آلبوم طعم رویا، هم صدات بهتراز آلبوم‌های قبلی هست و هم اجرای ترانه‌هات حرفه‌ای‌تره. می‌شه اسمشو گذاشت تکامل و به قله رسیدن. این احساس منه؟ یا خودت هم همین احساس را داری؟»ا

من از شما دوست عزیز ممنون‌ام که چنین نظری دارید. من همیشه تلاش‌ام را می‌‌کنم که بهتر از گذشته باشم. فکر می‌کنم آخرین اثر هنری یک هنرمند، نشانه‌ی زنده بودن آن هنرمند هست. اگر می‌خواهید ببینید هنرمند زنده است یا نه، آخرین اثرش را گوش کنید، اگر آخرین اثرش بهتر از گذشته باشه، اون هنرمند زنده‌ست. همیشه معیار امتیاز دادن و سنجش کار یک هنرمند، آخرین اثرش هست.ا

حالا پس از استقبال زیادی که از آلبوم طعم رویا شد، شما مهرداد جان به‌جز خوش‌حالی، چه حس دیگری دارید؟ استقبال مردم از این آلبوم چه انگیزه‌ای در شما ایجاد کرده؟

انگیزه‌ی تولید کارهای بهتر و بهتر شدن و ساختن ترانه‌های بهتر.ا

پیش از این گفته بودید که فعلن با هیچ آوازخوانی به‌عنوان آهنگ‌ساز همکاری نخواهید داشت، آیا این روند هنوز هم ادامه دارد و خواهد داشت؟

هنوز که همکاری نکردم یعنی هرآن‌چه را که گفته بودم انجام دادم و با هیچ‌کدام از دوستان هنرمند همکاری نداشتم. اما به شما مژده میدم که به‌زودی من و ایرج جنتی‌عطایی یک چهره‌ی تازه‌ی هنری را به جامعه معرفی خواهیم کرد.ا

بسیارعالی‌ست. پس در این مورد لطفن یک‌کمی بیش‌تر توضیح میدید؟

فقط تا همین حد میگم که این چهره‌ی جدید یک بانوی خوش‌صدا، زیبا، جوان، با سواد موسیقی کلاسیک غربی است که در بزرگ‌ترین اپراهای دنیا خونده و بسیار هم زیبا می‌خونه. منتظر باشید که یک چهره‌ی کاملن متفاوت را خواهید دید.ا

حتمن منتظر این بانوی خوش‌صدا خواهیم بود... اما مهرداد جان! به‌نظر شما مهم‌ترین و عمده‌ترین مشکلی که فعلن در داستان کنسرت‌گذاری وجود داره، چه مشکلی‌ست؟

مشکل اساسی عدم حمایت مردمی هست.ا

یعنی هیچ مشکل دیگری وجود نداره؟

نه، اگه مردم حمایت کنند چه از کنسرت‌ها و چه از آلبوم‌ها، اوضاع موسیقی خیلی بهتر می‌شه. همان‌طور که می‌بینید کنسرت‌های بزرگی که قبلن برگزار می‌شده، دیگه برگزار نمی‌‌شه. اگر خواننده‌ای قبلن ده‌هزار نفر را به سالن کنسرت می‌آورد، الان با پنج‌هزار نفر خوش‌حاله. اگه خواننده‌ای در گذشته پنج‌هزار نفر در کنسرت‌اش شرکت می‌‌کردند، الان با دوهزار نفر خوش‌حاله. این رکود اقتصادی در جهان باعث شده که کنسرت‌ها با استقبال کمتری روبه‌رو بشوند و هزینه‌های مربوط به اجرای کنسرت‌ها تامین نشه.ا

شما کنسرت خواهید داشت؟

بله، خواهم داشت، اما به‌موقع.ا

مهرداد عزیز! پرسش‌های دیگری هم هست، اما چون به شما قول داده بودم که زیاد وقت‌تان را نگیرم فکر می‌کنم تا همین‌جا کافی باشه. از شما هنرمند ارجمند و متعهد بی‌نهایت سپاس‌گزارم که بزرگواری کردید و دعوت مرا برای انجام این گفت‌گو پذیرفتید و به پرسش‌ها مطرح‌‌شده صمیمانه و صادقانه پاسخ دادید. برای‌تان تندرستی و پیروزی آرزو دارم و این‌که زنده‌گی همواره به کام‌تان باشد. به خانواده‌ی گرامی‌تان سلام گرم مرا برسانید. بازهم یک‌دنیا سپاس از مهر و فروتنی‌ شما.ا

خواهش می‌کنم. من هم سپاس‌گزارم.ا

منبع گفت‌وگو: مجله‌ی اپیزود

تاریخ: یکُم امردادماه 1390 خورشیدی
*

Saturday, June 11, 2011

گفت‌وگو با مهرداد




*

بیست‌ویکم خردادماه 1390 خورشیدی

*

Wednesday, February 23, 2011

آلبوم طعم رويا

بين همه ستاره‌ها، خورشيد قسمت می‌كنی! ا
*
نگاهی به آلبوم«طعم رويا» ا
*
*
در سال‌های اخير، كمتر آلبومی منتشر شده كه همه‌ی ترانه‌های آن، تك به تك زيبا و شنيدنی باشد، اما آلبوم« طعم رويا» كار مشترك«ايرج جنتی‌عطایی» و« مهرداد آسمانی» كه هفته‌ی گذشته به بازار آمده، اين امتياز را داراست، يعنی اين‌كه تك تك ترانه‌های آن بسيار زيبا، شنيدنی، تازه و متفاوت هستند.ا
*
در اين متن، نگاهی كوتاه و كلی به آلبوم«طعم رويا» داريم، نگاهی كه از دريچه‌ی نقد و بررسی نيست، چرا كه نقد ترانه‌ها، زمان خاص خود را می‌طلبد و با گوش سپردن يك‌هفته‌ای به يك آلبوم، نمی‌شود آن را به نقد كشيد.ا
*
هم‌چنين هدف از اين نوشته، تحسين و هورا كشيدن برای آلبومی كه تازه منتشر شده، نيست، هدف صرفن يك نگاه كلی‌ست به اثری كه با نخستين شنيدار، زيبا به‌نظر آمد و بر دل نشست. خودتان می‌توانيد به آلبوم« طعم رويا» گوش كنيد و درباره‌ی زيبایی آن به قضاوت بنشينيد. بی‌شك مخاطبان واقعی ترانه، به زيبایی و تازه‌گی اين آلبوم خيلی زود پی خواهند بُرد.ا
*
هر شش ترانه‌ی آلبوم« طعم رويا» متفاوت از هم‌اند و هركدام، مخاطب را به فضای خاص خود می‌برند. ايرج جنتی‌عطایی با واژه‌های نو و مدرن، تركيب‌ها و تصويرهای عاشقانه‌ی زيبا، رسيدن به قله‌ی تخيل، استفاده‌ی به‌سامان از آرايه‌های ادبی و زبان متفاوت و نو، امتياز ويژه‌ای به اين آلبوم بخشيده است. موسيقی بسيار زيبا و دل‌نشين مهرداد، ميزبان خوش‌سليقه‌ی واژه‌‌هاست، ميزبانی كه از ميهمان‌اش باصميميت و مهربانی استقبال كرده و كلام، راحت و آسوده در دل موسيقی جای گرفته است.ا
*
از تنظيم زيبا و تميز اين آلبوم اگر حرفی نزنيم، كمال بی‌انصافی‌ست چرا كه« علی الهی» در تنظيم ترانه‌ها بسيار حرفه‌ای كار كرده است.
ا
*

ا- ترانه‌هامو پس بده! ا

ترانه‌ای متفاوت به‌معنای واقعی كلمه. من تاكنون چنين مضمونی را در هيچ ترانه‌ای نديده‌ام. مضمونی تازه و برآمده از اعماق قلب شاعری كه پس از پنجاه سال آفرينش هنری و زحمت و مرارت، اينك می‌بيند كه به آن‌چه كه حق‌اش بوده نرسيده، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی، چه از طرف جامعه و مردم، چه از طرف رسانه‌ها كه بلندگوهای فرهنگی جامعه هستند و چه از طرف آوازخوانان... هنرمندی كه در اين زمينه‌ها همواره سكوت می‌كرده، بدان‌جا می‌رسد كه لازم می‌بيند سكوت‌اش را منتشر كند، آن هم به شكلی بی‌نهايت هنرمندانه، او اين درد زمزمه‌وار را فرياد می‌كشد:ا
*

ترانه‌ام به تو بال‌وپر به من قفس بده
برهنه كن صداتو و ترانه‌هامو پس بده
آهای آهای ترانه‌خون! گم نشو پشت ميكروفن!ا
سنگر نساز از دكور و نورافكنُ سپر نكن
آهای آهای ترانه‌خون! دل‌بسته‌ی گيشه شدی
تو هم در اين مكاره‌ی سكه، صداپيشه شدی
جهان اسير فاجعه، شكنجه، فقر، سنگ‌سار
تو فكر تيتر تازه و هوراكشای بی‌شمار
ترانه‌هامو پس بده! تو اين سكوت منتشر
ترانه‌هامو پس بده! آهنگ پَر، ترانه پر
ترانه‌هامو پس بده! منو رو صحنه خط بزن
ترانه‌هامو پس بده! تو سمتِ تو، من سمتِ من

*
ملودی بسيار زيبای اين ترانه، تنظيم عالی و اجرای بی‌همتای مهرداد، واژه‌های اين ترانه را بيش‌تر به اعماق جان می‌‌رساند. علاوه بر آن دكلمه‌ی تاثيرگذار ايرج جنتی‌عطایی كه هر شنونده‌ای را تحت تاثير قرار می‌دهد، و نيز جایگاه دكلمه‌ها در ترانه كه بسيار به‌جا و حرفه‌ای انتخاب شده، بر جذابيت اين اثر افزوده است. اين ترانه يك كار كاملن حرفه‌ای‌ست و مشخص است كه ماه‌ها بر روی آن زحمت كشيده شده تا كه درنهايت زيبایی ساخته و پرداخته شود.ا

*

ا- فستيوال گل

يك عاشقانه‌ی لطيف و زيبا با واژه‌هایی مدرن و امروزين، با موسيقی‌ای دل‌نواز و متناسب با كلام كه از همان ابتدای ترانه، نوای دل‌نشين گيتار، از فستيوال زيبایی و لطافت خبر می‌دهد: ا

* ریتم ِ بارون توی بلوار ِ نئون
طرح ِ نورانی ِ رفت‌واومده
که نفس پشت ِنفس راه ِ منو
سمت ِ رفتار ِ تن ِ تو پُل زده
اون‌قدر عاشق‌ترم که حسّمو
می‌تونم واژه به واژه بشنفم
جانب ِعطر ِ تو رو بگیرمو
تو ترافیک ِ شبونه بشکفم

*
هنر ترانه‌سرا در انتخاب واژه‌های مدرن و امروزين، فقط استفاده از اين واژه‌ها نيست، بلكه آوردن واژه‌ها در جايگاه مناسب واستفاده‌ی بهينه از آن‌ها در ساخت تصويرهای زيباست. حتا نام اين ترانه نيز درنهايت سليقه و طراوت گزينش شده است. ا
*

ا- ماه‌بانو
عاشقانه‌ی زيبای ديگری كه به نقاشی شباهت دارد، مثل اين است كه شاعر رويای‌اش را نقاشی كرده باشد. موسيقی‌ ترانه با ريتمی گوش‌نواز، تندتر از عاشقانه‌ی پيشين است و متن ترانه را با ريتم خود هماهنگ كرده است. در اين موسيقی نيز گيتار نقش اول را برعهده دارد. تنظيم ترانه هم به‌شكلی حرفه‌ای انجام شده و مهرداد اين ترانه را به عاشقانه‌گی متن آن و در اوج زيبایی اجرا كرده است. ا

*
ای ماه‌بانوی غزل، زيبای پشت پنجره
رويای من تن تو رُ، امشب به سرقت می‌بره
مهتاب و موسيقی و من، وُدكا و شعر شاملو
خوش آمدی امشب به اين ضيافت تك‌نفره
***
عريان كه می‌شی با تن‌ام شعله روايت می‌كنی
تن‌لرزه‌ی خواستن می‌شی، به من سرايت می‌كنی
به تك‌تك ثانيه‌ها، شبنم و گل می‌بخشی‌و
بين همه ستاره‌ها، خورشيد قسمت می‌كنی

*
من به‌شخصه اين ترانه را بسيار زياد دوست می‌دارم. وقتی به آن گوش می‌كنم مثل اين است كه به يك تابلوی نقاشی عاشقانه و هنرمندانه خيره شده‌ام.ا

ا- تمام ما
* عاشقانه‌ای روياگونه ، پُِراميد، آرزومند و خيام‌وار ... اين رويا، آن عاشقانه‌‌ای نيست كه از غم جدایی بگويد و محزون‌ات كند، به تو اميد می‌دهد و وادارت می‌كند كه لحظه لحظه‌‌ات را قدر بدانی. موسيقی با موسيقی دو عاشقانه‌ی قبلی تفاوت دارد، گيتار اما در جای جای آن نوای‌اش را به گوش‌ شنونده می‌رساند و رقص سيم‌های آن، ترانه را عاشقانه‌تر می‌كند. ا


نگو رُخ دادن رويای ما مشغول تاخيره
تمام ما همين لحظه‌س، نگو زوده، نگو ديره
تو كه رنگين‌كمون پنهانه پشتِ خوابِ لبخندت
چه زيبا می‌شه ما رُ رد كنی از خط‌های قرمز
چه زيبا می‌شه تا پايانه‌ی بلوار بين ما
به يه بوسه نگی شايد، به يه رويا نگی هرگز
تمام ما، تمام ما همين لحظه‌س
نگو زوده، نگو ديره
*
*
ا- ماليخوليا
اگر بگويم زيبا، كم گفته‌ام، بايد بگويم بی‌نهايت زيبا... آلبوم عجيبی‌ست اين آلبوم، از هر زيبایی‌ای كه گذر می‌كنی، به زيبایی ديگری می‌رسی، غرق می‌شوی و خود را گم می‌كنی. ا
*
ا«ماليخوليا» ترانه‌ای اجتماعی‌ست، اگرچه كه در بطن هر ترانه‌ی اجتماعی، درون‌مايه‌ی سياسی و فرهنگی نيز نهفته است و بنابر شرايط زمانی، يكی از اين دو مضمون، در ترانه‌ی اجتماعی پُررنگ‌تر نشان داده می‌شود، اما به‌هرشكل، ترانه‌ی اجتماعی را نمی‌توان از ترانه‌ی سياسی مجزا كرد، به‌ويژه در ترانه‌های سرزمين ما، چرا كه در شرايط فعلی جامعه، اين دو مفهوم درهم آميخته شده‌اند. ا
*
تازه‌گی كلام در متن اين ترانه نيز به‌وضوح ديده می‌شود، تازه‌ی تازه ... موسيقی آن به‌كلی با ساير ترانه‌های آلبوم متفاوت است، يك موسيقی دل‌باز كه وقتی به آن گوش می‌كنی مثل اين است كه در يك قايق موتوری پُرسرعت، در وسط دريا به سمت جلو در حركت هستی. ا
*
از رو سراشيبی اين شبونه‌ی بدماجرا
سُر می‌خورم تو دامن كبود ماليخوليا
گيج و گم‌ام تو خاك وخل انگار كه دنيا گم شده
انگار كه ديو از فاجعه برگشته و مردم شده

گذشته بی‌گذشته من الانه‌گی دل‌ام می‌خواد
واسه بساط شب‌كُشی، يه‌خرده خورشيد زنده‌باد

كی اون‌ور سرگيجه‌گی طعم يه رويا می‌چشه
كی وسط قبر و قفس، شكل پريدن می‌كشه
من آخر من‌ام ولی دنيا هنوز اولشه
شب اونقده شب شده كه خوش نداره فردا بشه

گذشته بی‌گذشته من الانه‌گی دل‌ام می‌خواد
واسه بساط شب‌كُشی، يه‌خُرده خورشيد زنده‌باد
*
*
ا- آتيش‌بازی
ترانه‌ای به‌روز، با مضمونی كاملن اجتماعی سياسی كه تصويرگر احوال سرزمين دردمند امروز ماست. معضلات اجتماعی و سياسی اين سرزمين كهن، شفاف و بی‌پرده، به شكلی هنرمندانه بيان شده است. ترانه با آن درون‌مايه‌ی سياسی، شعارگونه نيست، بلكه به تصوير كشيدن واقعيات اجتماع امروز ماست. در زمان آينده نيز اگر به اين ترانه گوش كنی، تو را به امروز برمی‌گرداند. موسيقی اين ترانه كه بنابر متن و درون‌مايه‌ی ترانه، باز هم متفاوت از موسيقی ساير ترانه‌های آلبوم است، شنونده را به درون‌مايه‌ی ترانه ارجاع می‌دهد.ا

ساك‌ام پُر از باروته‌و سرشاره قلب‌ام از غضب
سر بزن از حادثه و كبريت بكش رو پوست شب
با دختر فراری از غربت خونه‌ی پدر
لاله‌ی واپژمرده‌ی شهوت و شلاق و تشر
با زن بچه‌گشنه كه پس می‌زنه شيون‌شو
رد می‌شه از رويا و شك، كرايه می‌ده تن‌شو

جرقه رو جرقه و شعله رو شعله آتيشه
كارناوالُ خبر كنين، آتيش‌بازی شروع می‌شه
*
*
و در نهايت، آلبوم« طعم رويا» مخاطبان‌اش را به ضيافتی باشكوه از موسيقی و ترانه‌ی سالم و روح‌نواز می‌برد. زيباترانه‌های اين آلبوم بی‌همتا را از دست ندهيد. ا
*
*
*
چهارم اسفندماه 1389 خورشيدی
*
*

Sunday, January 30, 2011

طعم رويا


*
يازدهم بهمن‌ماه 1389 خورشيدی
*

Tuesday, June 8, 2010

نگاهی به سال 2008

*
بخش‌هایی از
*
گفت‌وگوی مهرداد آسمانی و نادررفیعی
*
تلویزیون امید ایران
*
تاریخ گفت‌وگو:ا
*
بیست‌وچهارم بهمن‌ماه 1386 خورشیدی
*
سیزدهم فوریه‌ی 2008 میلادی
*
*
نادررفیعی: مهرداد آسمانی خواننده و آهنگ‌ساز، چند سال هست که کار هنری را آغاز کردی؟
*
مهرداد: اولین کاری که من به‌طور حرفه‌ای در استودیو ضبط کردم برمی‌گرده به سال 1990 در ایران و ترانه‌ی«زلف سیاه» کار زیبای«محمد صالح‌علا» و آهنگ من و تنظیم هم از آقای«سعید شهرام» بود، این اولین باری بود که به استودیو رفتم و به‌طور حرفه‌ای یک ترانه ضبط کردم سال 1991.ا

ا- در رادیوی صدای ایران ...ا
*
ا- یادمه که اولین مصاحبه‌ای که من در رادیوی ایران انجام دادم با آقای «محمود شهریاری» بود که الان یکی از برنامه‌سازان تلویزیون ایران هستند و اولین مصاحبه را با ایشون انجام دادم که با یک گروه موسیقی سنتی و موزیسین‌های سنتی بودند چون اون موقع اصلن اجازه‌ی فعالیت موسیقی پاپ داده نمی‌شد و هر کاری که اجرا می‌شد باید تم ایرانی می‌داشت و سازهایی که استفاده می‌شد باید سازهایی بود که مربوط به موسیقی سنتی باشه.ا
*
من با گروه آقای «محمدرضا روح‌بخش» به استودیو ی رادیو رفتیم و اون‌جا، یک کار را به صورت زنده اجرا کردیم و آهنگی بود که در حقیقت اولین آهنگی بود که من ساخته بودم در دستگاه همایون، که اجرا کردم و تاریخ‌اش یادم نمیاد ولی فکر می‌کنم برمی‌گرده به یک یا دو سال قبل از ضبط کار حرفه‌ای، شاید سال 1989 بود.ا
*
ا- آیا تصویر شما هم از سیمای ایران پخش شده؟
*
ا- نه، اون موقع اصلن این‌جوری نبود، اون موقع اجازه‌ی کار به موسیقی پاپ داده نمی‌شد و درضمن اصلن چیزی به عنوان میوزیک‌ویدیو در تلویزیون رسمی و دولتی ایران وجود نداشت، هر چی بود به صورت سرود بود بر روی تصاویر گل و بلبل و دریاچه و اینا بود و اصلن از کسی تصویری پخش نمی‌شد.ا
*
ا- ولی به هرحال، صدای شما از طریق رادیو پخش شد؟
*
ا- بله. قبل از این که به این جا برسم که برم کار موسیقی را جدی‌تر در رادیو اجرا بکنم یا بخوام برم ترانه ضبط بکنم، من خدمت دکتر«داریوش صفوت» بودم که ایشون موسس «انجمن حفظ و اشاعه‌ی موسیقی» در ایران بودند، ایشون استاد من بودند و ساز«سه تار» را به من یاد می‌دادند و چندین سال هم خدمت آقای«حاتم عسگری» آواز یاد گرفتم که بعدها یک مجموعه‌ای به‌طور مشترک توسط آقای«عسگری» و دکتر«داریوش صفوت» به عنوان ردیف‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی به بازار دادند که کسانی که علاقه دارند موسیقی سنتی را دنبال کنند از این طریق دنبال بکنند.ا
*
خُب، فضای داخل ایران که فضای موسیقی سنتی بود و اجازه هم به صداهای این جوری داده نمی‌شد که کسی این مدلی بخونه، تحریرهای یه جور دیگه، پاپ، از این اجازه‌ها به کسی داده نمی‌شد و راهی نبود، فضا بسیار بسته بود و اجازه‌ی کار نمی‌دادند...
ا
*
*
ا- به همین دلیل شما ایران را ترک کردید؟
*
ا- من عاشق این کار بودم، کار دیگه بلد نبودم، نمی‌تونستم اون‌جا کارمو بکنم، بله، فقط به همین دلیل اومدم. وقتی اومدم این‌جا، قراری هم نداشتم که حتمن این‌جا بمونم گفتم خُب، اگر شد می‌مونم و اگرم نشد نمی‌مونم که خُب، شد.ا
*
من از ایران که اومدم با خودم یه چیزی حدود شانزده هفده کار ضبط کرده داشتم... این جا من با هنرمند نازنین که خیلی هم دوست‌اش دارم آقای«سعید نوشین‌فر» آشنا شدم. ایشون یکی از هنرمندان درجه‌ی یک ایرانی در رشته‌ی عکس‌برداری و تصویربرداری هستند. شاید اگر حمایت «سعید» در اون موقع نبود، برای من هم کار به این راحتی نبود... «سعید نوشین‌فر» یک پشتوانه‌ی محکم، یک یار محکم، یک دوست وفادار بود که من را از اتفاقات عجیب و غریبی که در شهر می‌افتاد آگاه می‌کرد و سعید زورش هم زیاد بود، شهر را هم می‌شناخت و کمک بسیار زیادی به من کرد.ا
*
ا- این اتفاقات چی بود؟

*
ا- اتفاقاتی که در اون دوره‌ای که ما داریم ازش حرف می‌زنیم، داستان اصلن این شکلی نبود، امروز وضعیت کار موسیقی خیلی فرق کرده، اون موقع چند تا تلویزیون شبانه بود و چند تا هم مجله بود و محیط خیلی بسته بود و تبلیغات درحدی بود که بیش‌تر لس‌انجلس همه چیز را اول متوجه می‌شد. تلویزیون‌ها هم که بیست‌وچهار ساعته وقت نداشتند، یک برنامه‌ی محدود نیم‌ساعته بود، مثل برنامه‌ی شما که «میدنایت شو» را داشتید و «امیدایران» را داشتید و «جام جم» بود ، تلویزیون «ایران» بود و چند تا تلویزیون دیگه ... با این وقت محدود، هم موسیقی باید پخش می‌شد، هم آگهی می‌رفت، هم برنامه ساخته می‌شد و خیلی سخت نوبت می‌رسید. این‌جوری نبود که یکی از راه برسه و به همین راحتی بهش امکان داده بشه.ا

*
اون موقع آقای«نوشین‌فر» کمک بسیار زیادی به من کرد و من امنیت خاطر داشتم و پنج آلبوم با ایشان کار کردم و پنج تا آلبوم را هم شرکت ترانه پخش کرد. آلبوم «صدای خورشید»، «پوست شب»، «آنتیک»، «خاتون» و یک آلبوم دیگه که اسم‌اش یادم نمیاد، ولی می‌دونم که پنج تا آلبوم بود که نتیجه‌ی کار مشترک من و آقای«نوشین‌فر» بود.ا

*
اولین خواننده‌ای که در غربت موسیقی منو اجرا کرد خانم«نوش‌آفرین» بود، دو تا کار بود از آقای«علیرضا میبدی» که من برای خانم«نوش‌آفرین» ساختم. با آقای‌«فرخ تُرک‌زاده» کار کردم و فکر می‌کنم هفت یا هشت آهنگ، باز هم از ترانه‌های آقای«علیرضا میبدی» بود و بعد خانم«دلارام» بود و بعد از ایشون خانم«لیلا فروهر» بود که فکر می‌کنم پنج یا شش آهنگ باهاشون کار کردم.ا

*
بعد از خانم فروهر، خانم«شهره صولتی» و بعد آقای«شهرام صولتی»، آقای«شهرام شب‌پره» و بعد خدا رحمت کنه خانم«مهستی»، آقای«ستار» و آقای«منصور» آقای«آرمان»، آقای«سامان» و امیدوارم که اسم کسی را از قلم نندازم ولی این دوستان و همکاران کسانی بودند که من باهاشون کار کردم.ا
*
ا- مهرداد! خودت را چه خواننده‌ای می‌دونی؟
*
ا- خودم را خواننده‌ای می‌دونم که از دل مردم اومده بیرون.ا
*
ا- خواننده‌ی سیاسی می‌دونی؟
*
ا- من خواننده‌ی سیاسی نیستم، اما حضورم این‌جا سیاسی هست.ا
*
ا- پس یک فرد سیاسی هستی؟
*
ا- همه‌مون سیاسی هستیم.ا

ا- مهرداد خودش را یک شخص سیاسی می‌دونه؟ یعنی مسئول می‌دونه؟

*
ا- حضور من در این‌جا، سیاسی هست. البته ما این جا کسانی را داریم که به ایران میرن و میان و هیچ اتفاقی هم براشون نمی‌افته، کارشون را هم انجام میدن، ولی اگر شما یا مثلن دوستان دیگر، هنرمندان دیگر تونستند به راحتی پاسپورت‌شونو نشون بدهند و به ایران بروند، یکی دو هفته در اون مملکت بمونند، یه رستورانی هم برن، غذا هم بخورند، اگر آب از آب تکان نخورد و برگشتند، معلوم می‌شه که سیاسی نیستند.ا

*
اگر اجازه‌ی فروش آلبوم‌هاشونو در مغازه‌های ایران دارند، معلوم می‌شه که سیاسی نیستند . به چه دلیل اجازه‌ی فروش آلبوم‌های ما در ایران داده نمی‌شه؟ اصلن قاچاق هست، یعنی صدای خواننده‌های این طرف، با تریاک و هروئین هیچ فرقی نمی‌کنه، ما قاچاق‌ایم، وقتی که قاچاق هستی، وقتی که دستگاه قبول‌ات نداره، اون وقت سیاسی نیستی؟... سیاسی هستی، ولی زورت نمی‌رسه، برای همین هم میگن که ما سیاسی نیستیم. من خودم سیاسی نیستم، اما حضورم سیاسی هست، چون شما وقتی خودت هم سیاسی باشی باید در اون زمینه کار کنی، تمرین کنی.
ا
*

*
ا- خودت را چه می‌بینی مهرداد؟
*
ا- من یک آرتیست آواره‌ام که حضورم در این‌جا سیاسی هست، اما زورم به اون حکومت نمی‌رسه.ا
*
ا- قدرت‌ات در چی هست؟

ا- در هنرم.ا
*
ا- مسئولیت یک هنرمند در مقابل جامعه‌اش چیه؟
*
ا- مسئولیت هنرمند در مقابل جامعه، همون مسئولیتی هست که جامعه در مقابل هنرمند داره. دوطرفه هست، این جاده، یک‌طرفه نیست، جامعه‌ای که بارور باشه، جامعه‌ای که پویا باشه، آرتیست‌هایی، هنرمندانی، شاعرانی، نویسنده‌گانی، نقاشانی از اون جامعه بیرون می‌ایند، که ما هرچه داریم در این پنجاه شصت سال گذشته داریم، من از شما سوال می‌کنم اسطوره‌های فردای ما چه کسانی هستند؟ اسطوره‌های دیروز و امروز را فراموش کنید، از امروز برای بیست سال یا سی سال آینده، اسطوره چه کسانی هستند؟

*
من این‌جا بشینم در فضای آزاد و باز، هیچ‌کس کاری با آدم نداره، هر چی هم که بگم خُب، معلومه، می‌تونم بگم، اگر مرد هستم باید برم اون‌جا بگم، اگه راست میگم، باید برم اون‌جا کارمو بکنم. این همه بچه‌های دانشجو تو زندان هستند، دارند شکنجه میشن. جناب«جنتی‌عطایی» یک فراخوان دادند در جهت حمایت از دانشجویانی که در زندان‌های رژیم هستند و دارند شکنجه می‌بینند. اصلن کدام رسانه در این‌جا اعلام کرد که «ایرج جنتی‌عطایی» فراخوان داده؟ این همه بچه دارند اون‌جا عذاب می‌کشند، کدام رسانه بهشون رسیده‌گی کرد؟ هیچ‌کدام.ا

*
ما هیچ‌کدام وظیفه‌ی خودمون را درست انجام ندادیم، تعارف نداریم. ولی از اون طرف، مردم هم مسئول بودند، فقط ما مسئول نبودیم. وضعیت آلبوم که دیگه از کمپانی‌های موسیقی بروید بپرسید، داغون، یکی بدتر از دیگری، چرا؟ چون یکی می‌خره و سی تا کپی می‌کنه، از اینترنت دانلود می‌کنه، دوستان میان این‌جا می‌شینند و میگن که ما هرچه داریم از مردم داریم، ولی من هر چی دارم از مردم آگاه و بیدار و حامی دارم.ا

*
ا- آیا برای سوپراستار بودن یا ماندن، زمان مشخصی براش هست یا نه؟

*
ا- اول این‌که کسی که به اون درجه برسه، باید در حقیقت لیاقت‌اش را داشته باشه از هر جهت... از جهت هنری، چهره و شهامت. کار هنر شهامت هم می‌خواد. ما باید ببینیم در این دوره کسی را داریم که همه‌ی این خصوصیات را داشته باشه و تبدیل به یک سوپراستار بشه یا نه؟ شک نکنید این بچه‌هایی که اون‌جا هستند، در بین‌شون استعدادهای زیادی داریم که شاید هنوز کشف نشده‌اند، شاید امکان کار بهشون داده نشده صد در صد. فقط این‌که باید کار موسیقی را در سرزمین مادری پی‌گیر بود، کشف استعدادها را باید از اون‌جا شروع بکنیم و ببینیم که استعدادی وجود داره؟ اونا را بیاریم که تعلیم ببینند و اون کیفیت لازم برای سوپراستار شدن را پیدا کنند.ا

*
باید به دنبال استعدادها رفت و کشف کرد و امکانات را برای‌شان فراهم کرد، تعلیم داد و جامعه هم باید حمایت بکنه. ما همه به هم وصل‌ایم، چه بخواهیم، چه نخواهیم، همه‌مون به هم وصل هستیم.ا

*
من برای مردم هیچ کاری نکردم ولی تا اون جایی که تونستم، فکرم رسیده، زورم رسیده، بهشون عشق‌ام را دادم، اگر کم بوده ببخشید، خودم که گفتم کاری نکردم، مردم هم باید در صحنه باشند، برای هر کسی دست نزنند و هورا نکشند، این تشویق‌های الکی، سرانجام به شکل عادت درمیاد و نباید این‌جوری باشه.ا

*
مردم هم باید آرتیست خوب و مسئول را حمایت بکنند، در اون‌جا هست که تکلیف معلوم می‌شه و این که کدام آرتیست در کجا ایستاده. دست‌هامونو باید تو دست هم بذاریم و برگردیم مملکت مون... همان‌طور که گفتم من شخصن سیاسی نیستم اگر قرار بود سیاسی باشم باید می‌رفتم در یکی از گروه‌ها فعالیت می‌کردم، من اصلن این کار را بلد نیستم. من در باره‌ی اجتماعی حرف می‌زنم که توش دارم زنده‌گی می‌کنم. ا
*
ما باید به هم عشق بدیم، هیچ راهی هم نداریم، باید به این‌جا برسیم که درد مشترک و منافع مشترک داشته باشیم و برداشت درستی نیز از این‌ها داشته باشیم و وقتی که نداریم و هر کسی به فکر خودشه، عاقبت همینه که هست.ا
*

به عنوان یک خواننده، آرزوی من برای میهن‌ام سربلندی و افتخار و استقلال هست و برای بچه‌های میهن‌ام، برای خواهرها و برادرهام آرزوی خوش‌حالی دارم... این خوش‌حالی حق‌شونه، باید خوش‌حال باشند.ا
*
من هم به عنوان یک برادر، نه به‌عنوان یک آرتیست، من آرتیست نیستم، من برادر و هم‌وطن شما هستم مخلص‌تون هم هستم، تا اون‌جایی که استعدادم اجازه بده و توان داشته باشم، سعی می کنم کار خوب ارایه بدهم.ا
*
*
هجدهم خردادماه 1389 خورشیدی
*
*

Wednesday, June 2, 2010

SNAPSHOT

*
*
*
*
دوازدهم خردادماه 1389 خورشیدی
*
*

HANDCRAFT

*
*
*
*
دوازدهم خردادماه 1389 خورشیدی
*
*