*
ملودیهای خوشرنگ
*
نوشتهی: مرجان. ک
*
*
*
* صدای محزون مهرداد را دوست دارم که شبیه صدای هیچکس نیست. موسیقی مهرداد را دوست دارم که هر دفعه متفاوتتر از دفعهی پیشین است. فاصله و کاردستی را خیلی دوست دارم و بیش از همه جنگل ششوهشت را دوست دارم. همهی ساختههای جدید مهرداد در آلبوم«شب سپید» زیباست اما به نظر من اوج آلبوم شب سپید جنگل ششوهشت و هفتهی سپید و سیاه ست.ر
*
وقتی به ترانههای آلبوم شب سپید نگاه میکنم، میبینم ترانههایی که مهرداد ساخته و خود اجرا کرده، پنج ترانه است به ترتیب: جنگل ششوهشت، بوسههای پیادهرو، هفتهی سپید و سیاه، کوچهی لخت و نیلوفر آبی. با خودم میگویم که ای کاش مهرداد دو یا سه ترانهی دیگر به این پنج ترانه اضافه میکرد و آلبوم مستقل خودش را انتشار میداد که بهنظرم یکی از زیباترین آلبومها میشد.ر
*
آهنگسازی این ترانهها و همچنین اجراهای مهرداد از آلبوم قبلی یعنی«عکسفوری» واقعن چندین پله بالاتر است و این نشان میدهد که مهرداد هر روز بیشتر پیشرفت میکند و پیشرفت کردن در موسیقی ممکن نیست مگر با کار کردن و به روز شدن.ر
*
باید توجه کنیم که آلبوم عکسفوری هم یکی از زیباترین کارهای خارج از کشور است، که بعد از گذشت چند سال، من وقتی به ترانه هایش گوش میکنم هنوز برایام تازهگی دارند.ر
*
یکی از امتیازات کار مهرداد در آلبوم«شب سپید» که بسیار هم مهم است این است با اینکه مثل آلبوم عکسفوری، همهی ترانهها، کار شهیار قنبری است، اما مهرداد به نحوی روی ترانهها کار کرده که ترانههای آلبوم شب سپید کاملن متفاوت از آلبوم عکسفوری هستند و این امتیاز بزرگی برای مهرداد محسوب میشود.ر
*
از این که بگذریم حتا چهار ترانهی کوچهی لخت، جنگل ششوهشت، هفتهی سپید و سیاه و بوسههای پیادهرو هم کاملن باهم متفاوت هستند و هرکدام حال و هوای مخصوص خودشان را دارند با اینکه متن ترانهها همه از یک شاعر است و تنظیمها هم کار یک نفر است.ر
*
کوچهی لخت یکی از زیباترین عاشقانههایی ست که من تاکنون شنیدهام و ملودی، منطبق با شعر، عاشقانهی عاشقانه است، یک عاشقانهی غمناک، و ملودی در همان ابتدای ترانه، با صدای نالهواری که از سیمهای گیتار جدا میشود، به مخاطب میفهماند که قرار است غم جدایی عاشق را ببیند و حس کند و اولین کلمات شاعر هم، که به گوش مخاطب میرسد این است: مثل یه دستمال کاغذی /عشقو مچاله میکنم...ر
*
ملودی همگام با ترانه، از همان ابتدا عاشقانهای غمناک را به مخاطب گوشزد میکنند و در سراسر ترانه، این همگامی کاملن حفظ میشود و به همین علت، متن ترانه، بهتر و راحتتر به ذهن مینشیند . من این نوع ملودیسازی مهرداد را بسیار دوست دارم و تا به اکنون کمتر، چنین هماهنگی را در بین سایر ترانههای ایرانی دیدهام. استعداد و ذوق مهرداد، در همین ترانه، به خوبی خود را نشان میدهد و اجرای آن توسط مهرداد، یکی از زیباترین اجراهای همیشه است. ر
*
جنگل ششوهشت بی هیچ قید و شرطی یک ترانهی سیاسیست یا به قولی ترانهی معترض و رنگ و لعاب سیاسی آن، بی هیچ پوششی از دور پیداست. اما به دلیل این که ترانههای سیاسی، این روزها به دلیل شرایط خاص ما ایرانیان، بیش از هر زمان ساخته میشود، این ترانه با چاشنی جالبی همراه است که آن را از سایر ترانههای سیاسی متمایز میکند و آن طنز زیبای متن ترانه است. ترانههای معترض یا سیاسی به دلیل فضایی که بر ما حاکم است و شاید به دلیل زیاد شدنشان، تقریبن رنگی مشابه دارند، اما جنگل ششوهشت با هوشیاری وامگیری از طنز، توجه خیلی از مردمی را هم که به ترانههای معترض علاقهای ندارند، به خود جلب کرده است.ر
*
ملودی جنگل ششوهشت نیز به مدد هوشیاری مهرداد و درک عمیق او از نوع ترانه، فضاسازی ترانه را به اوج برده است. گویا ملودی، خودِ متن است. با خود گفتم شاید اول ملودی ساخته شده و بعد متن بر روی آن نوشته شده باشد، ولی بعید میدانم که این روزها چنین کاری انجام بگیرد. طنز در جایجای اجرای این ترانه به وضوح دیده میشود، مخصوصن زمانی که مهرداد با تاکید میگوید: چهقدر به ما خوش گذشت...ر
*
بوسههای پیادهرو به دیدهی من، یک ترانهی عاشقانه - اجتماعی به حساب میآید، باید قبول کرد که رفتار عاشقانه، در اجتماع امروز ما، با جامعههای دیگر متفاوت است. مثلن ما حق نداریم با عشقمان در پیادهروی خیابان قدم بزنیم چه رسد به بوسه و نوازش، و اگر چنین کاری کنیم حتمن توسط عوامل ارشاد کنندهی اجتماع، ما را به ارشاد شدن اجباری وادار خواهند کرد!!ر
*
این ترانه همراه با ملودی زیبای آن، موقعیت جوانهای جامعه و عشقها و آرزوهای پنهانی را به گوش مخاطب میرساند.ر
*
اما هفتهی سپید و سیاه که خود حدیثی دیگر است. به نظر من یک فیلمنامهنویس و کارگردان خوش ذوق، میتواند از این ترانه یک فیلم بسازد و ملودی ترانه هم آهنگ متن فیلم باشد.ر
*
غم غربت یک مهاجر یا یک تبعیدی، در این ترانه کاملن حس میشود، ذوب شدن تبعیدی در فرهنگ و روش زندهگی سرزمین غربت، درحالی که هنوز و همچنان باورهای سرزمین خود را نیز بر دوش خستهاش میکشد، یک درام اجتماعیست.ر
*
ترکیبسازهای پیانو که سازی فرنگیست و تار که سازی ایرانی است، تلفیق زیبایی را به وجود آورده که دو فرهنگه شدن مهاجران و تبعیدیهای دور از وطن را بهخوبی نشان میدهد.ر
*
به مهرداد آسمانی برای آهنگ زیبای هفتهی سپید و سیاه باید تبریکی ویژه گفت. چهقدر زیبا تلفیق اجباری دو فرهنگ شرقی و غربی را با ملودیهای دو ساز شرقی و غربی نشان داده است.ر
*
من مدلی نیلوفر آبی را هم بسیار دوست دارم. با اینکه ترانههایش را قبلن شنیده بودم، اما این مدلی تازهگی خاصی دارد و این طور به نظرم رسیده که ملودیهایش نیز تا حدودی تغییر کرده که به زیبایی کار اضافه شده است. انتخاب ترانهها و پشت هم قرار گرفتنشان، بسیار باسلیقه انجام گرفته و جالبترین جای آن، نحوهی وصل شدن ترانهها به یکدیگر است که بسیار استادانه انجام شده و خصوصیت مدلی را کاملن با خود همراه دارد.ر
*
یک تشکر ویژه هم به«اندیجی» بدهکار شدم بهخاطر همهی تنظیمهای زیبایی که در این پنج ترانه انجام داده است.ر
*
وقتی به ترانههای آلبوم شب سپید نگاه میکنم، میبینم ترانههایی که مهرداد ساخته و خود اجرا کرده، پنج ترانه است به ترتیب: جنگل ششوهشت، بوسههای پیادهرو، هفتهی سپید و سیاه، کوچهی لخت و نیلوفر آبی. با خودم میگویم که ای کاش مهرداد دو یا سه ترانهی دیگر به این پنج ترانه اضافه میکرد و آلبوم مستقل خودش را انتشار میداد که بهنظرم یکی از زیباترین آلبومها میشد.ر
*
آهنگسازی این ترانهها و همچنین اجراهای مهرداد از آلبوم قبلی یعنی«عکسفوری» واقعن چندین پله بالاتر است و این نشان میدهد که مهرداد هر روز بیشتر پیشرفت میکند و پیشرفت کردن در موسیقی ممکن نیست مگر با کار کردن و به روز شدن.ر
*
باید توجه کنیم که آلبوم عکسفوری هم یکی از زیباترین کارهای خارج از کشور است، که بعد از گذشت چند سال، من وقتی به ترانه هایش گوش میکنم هنوز برایام تازهگی دارند.ر
*
یکی از امتیازات کار مهرداد در آلبوم«شب سپید» که بسیار هم مهم است این است با اینکه مثل آلبوم عکسفوری، همهی ترانهها، کار شهیار قنبری است، اما مهرداد به نحوی روی ترانهها کار کرده که ترانههای آلبوم شب سپید کاملن متفاوت از آلبوم عکسفوری هستند و این امتیاز بزرگی برای مهرداد محسوب میشود.ر
*
از این که بگذریم حتا چهار ترانهی کوچهی لخت، جنگل ششوهشت، هفتهی سپید و سیاه و بوسههای پیادهرو هم کاملن باهم متفاوت هستند و هرکدام حال و هوای مخصوص خودشان را دارند با اینکه متن ترانهها همه از یک شاعر است و تنظیمها هم کار یک نفر است.ر
*
کوچهی لخت یکی از زیباترین عاشقانههایی ست که من تاکنون شنیدهام و ملودی، منطبق با شعر، عاشقانهی عاشقانه است، یک عاشقانهی غمناک، و ملودی در همان ابتدای ترانه، با صدای نالهواری که از سیمهای گیتار جدا میشود، به مخاطب میفهماند که قرار است غم جدایی عاشق را ببیند و حس کند و اولین کلمات شاعر هم، که به گوش مخاطب میرسد این است: مثل یه دستمال کاغذی /عشقو مچاله میکنم...ر
*
ملودی همگام با ترانه، از همان ابتدا عاشقانهای غمناک را به مخاطب گوشزد میکنند و در سراسر ترانه، این همگامی کاملن حفظ میشود و به همین علت، متن ترانه، بهتر و راحتتر به ذهن مینشیند . من این نوع ملودیسازی مهرداد را بسیار دوست دارم و تا به اکنون کمتر، چنین هماهنگی را در بین سایر ترانههای ایرانی دیدهام. استعداد و ذوق مهرداد، در همین ترانه، به خوبی خود را نشان میدهد و اجرای آن توسط مهرداد، یکی از زیباترین اجراهای همیشه است. ر
*
جنگل ششوهشت بی هیچ قید و شرطی یک ترانهی سیاسیست یا به قولی ترانهی معترض و رنگ و لعاب سیاسی آن، بی هیچ پوششی از دور پیداست. اما به دلیل این که ترانههای سیاسی، این روزها به دلیل شرایط خاص ما ایرانیان، بیش از هر زمان ساخته میشود، این ترانه با چاشنی جالبی همراه است که آن را از سایر ترانههای سیاسی متمایز میکند و آن طنز زیبای متن ترانه است. ترانههای معترض یا سیاسی به دلیل فضایی که بر ما حاکم است و شاید به دلیل زیاد شدنشان، تقریبن رنگی مشابه دارند، اما جنگل ششوهشت با هوشیاری وامگیری از طنز، توجه خیلی از مردمی را هم که به ترانههای معترض علاقهای ندارند، به خود جلب کرده است.ر
*
ملودی جنگل ششوهشت نیز به مدد هوشیاری مهرداد و درک عمیق او از نوع ترانه، فضاسازی ترانه را به اوج برده است. گویا ملودی، خودِ متن است. با خود گفتم شاید اول ملودی ساخته شده و بعد متن بر روی آن نوشته شده باشد، ولی بعید میدانم که این روزها چنین کاری انجام بگیرد. طنز در جایجای اجرای این ترانه به وضوح دیده میشود، مخصوصن زمانی که مهرداد با تاکید میگوید: چهقدر به ما خوش گذشت...ر
*
بوسههای پیادهرو به دیدهی من، یک ترانهی عاشقانه - اجتماعی به حساب میآید، باید قبول کرد که رفتار عاشقانه، در اجتماع امروز ما، با جامعههای دیگر متفاوت است. مثلن ما حق نداریم با عشقمان در پیادهروی خیابان قدم بزنیم چه رسد به بوسه و نوازش، و اگر چنین کاری کنیم حتمن توسط عوامل ارشاد کنندهی اجتماع، ما را به ارشاد شدن اجباری وادار خواهند کرد!!ر
*
این ترانه همراه با ملودی زیبای آن، موقعیت جوانهای جامعه و عشقها و آرزوهای پنهانی را به گوش مخاطب میرساند.ر
*
اما هفتهی سپید و سیاه که خود حدیثی دیگر است. به نظر من یک فیلمنامهنویس و کارگردان خوش ذوق، میتواند از این ترانه یک فیلم بسازد و ملودی ترانه هم آهنگ متن فیلم باشد.ر
*
غم غربت یک مهاجر یا یک تبعیدی، در این ترانه کاملن حس میشود، ذوب شدن تبعیدی در فرهنگ و روش زندهگی سرزمین غربت، درحالی که هنوز و همچنان باورهای سرزمین خود را نیز بر دوش خستهاش میکشد، یک درام اجتماعیست.ر
*
ترکیبسازهای پیانو که سازی فرنگیست و تار که سازی ایرانی است، تلفیق زیبایی را به وجود آورده که دو فرهنگه شدن مهاجران و تبعیدیهای دور از وطن را بهخوبی نشان میدهد.ر
*
به مهرداد آسمانی برای آهنگ زیبای هفتهی سپید و سیاه باید تبریکی ویژه گفت. چهقدر زیبا تلفیق اجباری دو فرهنگ شرقی و غربی را با ملودیهای دو ساز شرقی و غربی نشان داده است.ر
*
من مدلی نیلوفر آبی را هم بسیار دوست دارم. با اینکه ترانههایش را قبلن شنیده بودم، اما این مدلی تازهگی خاصی دارد و این طور به نظرم رسیده که ملودیهایش نیز تا حدودی تغییر کرده که به زیبایی کار اضافه شده است. انتخاب ترانهها و پشت هم قرار گرفتنشان، بسیار باسلیقه انجام گرفته و جالبترین جای آن، نحوهی وصل شدن ترانهها به یکدیگر است که بسیار استادانه انجام شده و خصوصیت مدلی را کاملن با خود همراه دارد.ر
*
یک تشکر ویژه هم به«اندیجی» بدهکار شدم بهخاطر همهی تنظیمهای زیبایی که در این پنج ترانه انجام داده است.ر
*
حق این است که هرکدام از این ترانهها، به تنهایی نقد و بررسی شوند چرا که هرکدام ، دنیایی هستند با حال و هوایی خاص. مطمئنام که دوستان خوشذوق این کار را خواهند کرد.ر
حق این است که هرکدام از این ترانهها، به تنهایی نقد و بررسی شوند چرا که هرکدام ، دنیایی هستند با حال و هوایی خاص. مطمئنام که دوستان خوشذوق این کار را خواهند کرد.ر
*
یکُم خرداد ماه 1387 خورشیدی
*