Tuesday, February 5, 2008

گفت‌وگوی مهرداد و مجله‌ی تهران

*
تازه‌ترین گفت‌وگوی
*
مهرداد آسمانی
*
و مجله‌ی«تهران»ر
*
بیست‌وپنجم ژانویه‌ی سال 2008 میلادی
*
*
مهرداد آسمانی از شمار معدود هنرمندان سرزمین ما می‌باشد که علاوه برصدا و استعداد و تسلط حرفه‌ای به‌کارش، با کارنامه‌ای درخشان و ممتاز در حوزه‌های گوناگون هنری و فعالیت‌ها فعال بوده و با آن که کمتر از د‌و دهه است که در این سوی آب‌ها هنرنمایی می‌کند اما گویی نبض جامعه‌ی هنری را هم دردست دارد.ر
*
به قول ظریفی، مهرداد آسمانی حتا اگر مشاهده کند که گنجشکی در فضای هنری ما به پرواز درآمده است، او می‌تواند ضربان قلب پرنده را بشمارد و دریابد که پس از چندبار بال زدن، به اوج می‌رسد و مبدل به عقابی بلندپرواز می‌گردد، یا آن که به‌قول زنده یاد فرهاد چه گونه قبل از پریدن از لب‌بام در حوض نقاش باشی سرنگون شده و مانند گنجشکک اشی‌مشی خوراک آشپزباشی می‌شود!...ر
*
مهرداد آسمانی کارش را می‌داند و از هنرحفظ محبوبیت و دراوج باقی ماندن، که مشکل‌تر از دست‌یابی به این حد و ارتفاع می باشد، آگاه است و می‌داند که چه موقعی باید با مردم بخندد و یا با آن‌ها گریه کند. نمی‌دانیم، شاید قبل‌از یادگیری هنرموسیقی، مردم‌شناسی خوانده باشد، ولی قطعن می‌دانیم که او به رشته‌ی جامعه‌شناسی هنری در شهر فرشته‌گان هم تسلط و احاطه دارد.ر
*
لذا بی‌مناسبت ندانستیم که پرسش معروف و وهم‌انگیز جامعه‌ی هنری ما راچه می‌شود؟ با او در زمینه‌های گوناگون، در گپی خودمانی مطرح سازیم که عینن از نظر شما عزیزان می‌گذرد.ر
*
**
ر- آقای مهرداد آسمانی! سلام، حال‌تان چه‌طور است؟ ممنون از این که با تمام گرفتاری‌ها، لااقل سالی یک‌بار به ما سر می‌زنید و همه را خوش‌حال می‌کنید.
ر

*
*
ر- خواهش می‌کنم، ممنون، خانه‌ی ما همین جاست. هر جا که نام‌اش تهران باشد، خانه‌ی ماست.ر
*
*
*
ر- خُب، خسته نباشید، گویا تازه از اروپا برگشته‌اید، از آن‌جا چه خبر ؟
*
*
ر- ما سه کنسرت در اروپا برگزار کردیم (ابرهاوزن در آلمان، استکهلم در سوئد و لندن در انگلستان) که البته هفته‌ی گذشته، خبر مشروح این کنسرت‌ها ، توسط مجله‌ی شما به چاپ رسید.ر
*
*
ر- این‌ها که همه‌گی ظواهر امر است، از پشت صحنه بگویید. آیا کنسرت‌گذاران اروپایی، به‌خوبی کنسرت‌گذاران مقیم امریکا، فعالیت می‌کنند؟ آیا مردم اروپا و هم‌وطنان ساکن امریکا در رابطه با تشویق هنرمندان و استقبال از آنان یک‌سان عمل می نمایند؟ اگر پاسخ خیر است، تفاوت را بگویید.ر
* *
*
ر- کنسرت‌گذارانی که در اروپا برنامه اجرا می‌کنند مانند آقایان فرامرز قره‌گزلو، خشایارغیاثی، جواد اخوان، مجید، شاهین، آقای بهره‌مندی در استکهلم که از کنسرت‌گذاران قدیمی این شهر هستند و از اولین افراد حرفه‌ای می‌باشند که در اروپا، کنسرت‌های بزرگ برگزار کرده‌اند و سیامک و علی در لندن و دیگر عزیزانی که نام آن‌ها را به‌خاطر ندارم، واقعن کار خود را به نحو احسن انجام می‌دهند.ر
*
آنان با توجه به مخارج سنگین کنسرت‌های ما، ریسک بزرگی را در پذیرش برگزاری این کنسرت‌ها پذیرفتند و البته با توجه به موفقیت این برنامه‌ها، اجر خود را نیز دریافت کردند.ر
*
کنسرتی که در ابرهاوزن آلمان برگزار شد، سولدات شده بود و بیش از ده‌هزار نفر در آن شرکت کرده بودند. تا این تاریخ تنها پنج یا شش هنرمند غیرایرانی توانسته بودند به صورت یک نفره یا دو نفره، بلیت‌های کنسرت‌هایی که در سالن مربوطه برگزار شده بود را سولدات کنند، به‌همین دلیل بود که تصویری از من و گوگوش عزیز به‌عنوان هنرمندانی که بلیت کنسرت آن ها سولدات شده بود، در سالن آویخته شد و ما جوایزی دریافت کردیم.ر
*
علت سولدات شدن این کنسرت و به‌طورکلی هر کنسرتی، تنها هنرنمایی خواننده نیست، بلکه مجموعه‌ی افرادی که در این زمینه زحمت می‌کشند، شاعر، آهنگ‌ساز، تنظیم کننده، ویدیوسازان، کنسرت‌گذاران و تمامی رسانه‌های حمایت‌کننده، در این پیروزی سهیم‌اند که در مورد کنسرت آلمان، ما همه‌گی شش ماه بدون وقفه کار کردیم تا به چنین نتیجه‌ی مطلوبی رسیدیم و البته حمایت بی‌شائبه‌ی مردم نیز، خسته‌گی کار را از تن ما به در کرد.ر
*
من اعتقاد دارم که هدف یک خواننده نباید تنها آواز خواندن باشد. هدف این است که باید سطح کنسرت‌ها را آن‌قدر بالا ببریم تا برای بیننده و شنونده متفاوت باشند، ما باید برای هوش و گوش و چشم مردم، احترام قایل باشیم.ر
*
بچه‌های کنسرت‌گذاری که در حال حاضر در اروپا فعالیت می‌کنند، بسیار حرفه‌ای هستند و از زمانی که شروع به کار کرده‌اند، هم‌وطنان بسیاری را جهت شرکت در کنسرت ها به اروپا می‌آورند، کاری که در لس‌انجلس با وجود سالن های بزرگ، جهت برپایی کنسرت‌ها، چندان عملی نیست و مثلن کنسرتی را نمی‌توان یافت که هم‌چون کنسرت آلمان ما، ده‌هزار نفر را در خود گرد آورده باشد. این گروه با خواننده‌ها، با احترام بیش‌تری رفتار می‌کنند و دست‌مزد آنان را نیز به موقع می‌پردازند.ر
*
**
ر- آقای مهرداد آسمانی! چند سال است که به دنیای هنر وارد شده‌اید و چه مدت است که می‌خوانید ؟
*
*
ر- من پانزده شانزده سال است که در کارهای هنری فعالیت می‌کنم و تاکنون نُه آلبوم به بازار ارایه داده‌ام.ر
*
*
*
ر- با چند هنرمند تاکنون کارهای دو نفره ارایه داده‌اید؟
*
*
- ر- نوش آفرین ، فرخ تُرک زاده ، آرمان ، دلارام ، لیلافروهر ، شهرام صولتی و شهره صولتی ، ناهید ، سوزان روشن ، شهرام شب پره ، زنده یاد مهستی ، ستار ، سامان ، کامبیز و در نهایت خانم گوگوش. من کار هنری خود را با این هنرمندان آغاز کرده و ادامه داده‌ام.ر
* *
*
ر- آقای آسمانی! این گونه که پیداست با هنرمندان زیادی کار کرده‌اید و تجربه‌ی زیادی دارید. از گوشه و کنار زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که چرا این روزها مهرداد دیگر به تنهایی نمی‌خواند؟ و آیا قصد دارد که باز هم به تنهایی بخواند؟
*
*
ر- من تنهایی هم کار می‌کنم اما تا زمانی که قرارداد ما (یعنی من و خانم گوگوش) دو نفره است، باید به صورت دو نفره به اجرای برنامه بپردازیم. تا پیش از این، کم پیش می آمد که کنسرت‌هایم را به تنهایی اجرا نکنم و البته در نظر دارم که در آینده‌ی نزدیک، به تنهایی کنسرت داشته باشم، همان‌گونه که خانم گوگوش در کداک تیاتر به تنهایی کنسرت اجرا کردند.ر
*
*
*
ر- دیروز خانمی در مورد شما اظهار نظر می‌کردند و می‌گفتند که من مهرداد را خیلی دوست داشتم، ولی از وقتی‌که با گوگوش می‌خواند از او دل شکسته شده‌ام، انگار که او دیگر مهرداد من نیست. فکر می‌کنید که این دل‌شکستگی، احساسی‌ست یا به نوعی بوی دشمنی می‌دهد؟
*
از طرفی، روی اینترنت هم از این دل شکسته‌گان نسبت به شما، به وفور یافت می‌شوند، نظرتان در این مورد چیست ؟
*
ر- من با تمام احترامی که برای این فرد و دیگران قایل هستم، به خاطر نظر یک‌نفر، نمی‌توانم تغییر مسیر هنری بدهم. سلیقه‌ی شخصی دوستان نسبت به خانم گوگوش یا مهرداد، باعث نمی‌شود که من یا خانم گوگوش تغییر مسیر هنری بدهیم.
ر

*
وظیفه‌ی یک هنرمند به عنوان آرتیست، ارایه‌ی کار مسئولانه است و این‌که کار خوب بخواند و فرهنگ‌سازی کند. کارنامه‌ی هنری من، کارهایی ست که ساخته‌ام و در مورد آن ها مسئول بوده‌ام. اگر خوب بوده‌اند، همان‌ها ارزش کاری مرا تعیین می‌کنند.ر
*
در مورد طرفداران اینترنتی هم اتفاقن می‌خواستم بگویم که من، نه اهل اینترنت‌ام و نه اینترنت بازم .ر*
برای من که به تایید اهل هنر این کار را (خواننده‌گی و آهنگ‌سازی) خوب بلدم، آسان است که مثلن پنج نفر را استخدام کنم که از کنسرت‌های من فیلم بگیرند و روی«یوتوب» بگذارند، یا مثل برخی از هنرمندان، افردای را اجیر کنم که روی اینترنت، از صبح تا شب قربان صدقه‌ام بروند.
ر
*
من می‌گویم که اینترنت، ملاک خوبی برای ارزیابی یک هنرمند نیست. من حتا از طرفداران‌ام خواسته‌ام که از کنسرت‌های من تصویربرداری نکنند، چرا که آن ها نمی‌توانند به همراه خود دوربین فیلم‌برداری به داخل سالن کنسرت بیاورند، در نتیجه، با تلفن همراه خود، فیلم‌برداری می‌کنند که این فیلم‌ها، نه کیفیت تصویری خوبی دارد و نه صدای مطلوبی، و از آن‌جایی که من برای گوش و چشم و هوش مردم احترام قایل‌ام، اجازه‌ی چنین کاری را به افراد نمی‌دهم.ر
*
اگر به فروش بلیت ها هم در اینترنت نگاهی بیندازید، باز هم می‌بینید که اینترنت در واقع، هیاهویی برای هیچ است. فکر می‌کنید از بلیت‌های یک کنسرت ده هزار نفره، چند بلیت آن از طریق اینترنت به فروش می‌رسد؟ البته سایت های مسئول و پُربیننده هم روی اینترنت داریم که بسیار مهم و اثرگذارند.ر
*
من در این‌جا می‌خواستم مطلبی را هم اضافه کنم. از ابتدای همکاری من و خانم گوگوش، بسیار بودند افرادی که مخالف این شراکت هنری بودند، ولی همه‌گی آن ها، اکنون می‌گویند که گوگوش شانس آورد که با تو کار کرد.ر
*
البته من، نه آن مخالفت اولیه را قبول داشتم و نه حرف‌های کنونی آن ها را می‌پذیرم . من اعتقاد دارم که در این تشریک مساعی، هر دوی ما شانس آوردیم. همه می‌دانند که اغلب هنرمندان، بیش از سه کنسرت با هم اجرا نمی‌کنند، ولی من و خانم گوگوش، بیش از چهار سال است که با هم همکاری می‌کنیم.ر
*
خانم گوگوش بیش از من اینترنت را می‌خواند و مخالفت‌ها و موافقت‌ها را بیش از من دیده و شنیده. پس موافقت و مخالفت دیگران، روی ایشان هم اثرگذار نیست. هنرمند باید کار خودش را بکند.ر

*
ر- به نظر شما، یک هنرمند، سیاسی است یا نه؟
**
ر- اصلن حضور یک هنرمند در خارج از ایران، به منزله‌ی سیاسی بودن است. اگر یک خواننده توانست برود ایران و با خیال راحت و به سلامتی، یک غذا بخورد، آن وقت می‌توان گفت که سیاسی نیست.
ر
*
*
ر- بالا بردن پرچم شیر و خورشید نشان ایران ، توسط شما و خانم گوگوش در انتهای هر کنسرت، آیا یک حرکت سیاسی‌ست؟ برطبق شنیده ها گویا قصد ندارید در کنسرت دوبی خانم گوگوش، با ایشان همراه شوید، چراکه دراین کنسرت نمی‌توانید پرچم شیر و خورشید نشان ایران را بالا ببرید، آیا این مطلب صحت دارد؟
*
ر- خیر، من هرگز درکنسرت‌های دوبی شرکت نکرده‌ام (چه با دست‌مزد بالا و چه با دست‌مزد پایین) . من در جایی‌که به من بگویند این را بگو یا آن را نخوان، در هیچ برنامه‌ای شرکت نمی‌کنم ( با احترام به هنرمندان دیگر) .ر
*
از طرف دیگر، با خود می‌گویم چرا باید سرمایه‌های مملکت‌ام را به اسم من، از کشورم بیرون بکشند؟ چرا باید پول‌های مردم کشورم در مملکت دیگری خرج شود؟ چرا من نباید بتوانم در مملکت خودم بخوانم ؟ همان‌طور که خواننده‌های ایران در این جا کنسرت می‌گذارند، ما هم حق داریم که در ایران کنسرت بگذاریم . اگر نمی‌توانیم این کار را بکنیم، یک اشکال بزرگ وجود دارد که آن هم در سیاسی بودن هنرمندان است.ر
*
در مورد پرچم شیروخورشید نشان ایران هم دوست دارم در این فرصت بگویم که ما، در انتهای کنسرت‌های دو نفره‌ی مان ( من و خانم گوگوش) ، ترانه‌ی «شناسنامه‌ی من» را از آلبوم مانیفست گوگوش اجرا می کنیم و در حین اجرای این ترانه ی دو صدایی، پرچم شیروخورشید نشان ایران را هم بالا می‌بریم.ر
*
ر- به نظر شما در این چند سال که در امریکا زنده‌گی کرده‌اید و با رسانه‌ها و نشریات مختلف سرو کار داشته‌اید، آیا مافیای هنری در لس انجلس وجود دارد؟
**
ادامه دارد...ر
*
*
شانزدهم بهمن ماه 1386 خورشیدی
*