Friday, February 8, 2008

گفت‌و‌گوی مهرداد و مجله‌ی تهران- بخش دوم

*
بخش دوم گفت‌وگوی
*
ر«مهرداد آسمانی» و مجله‌ی«تهران»ر
*
بیست‌وپنجم ژانویه‌ی 2008 میلادی
*
*
*
ر- به نظر شما در این چند سال که در امریکا زنده گی کرده اید و با رسانه ها و نشریات مختلف سرو کار داشته اید ، آیا مافیای هنری در لس انجلس وجود دارد؟
**
ر- خیر
*
**
ر- کاری ، توسط رسانه های مافیایی یا دست اندکاران ، بزرگ و مشهور می شوند ولی هنرمندانی با صدا و تجربه ی خوب، حتا پس از بیست سال سابقه ی هنری و توانایی گردآوردن بیش از هزار نفر در یک کنسرت به طور انفرادی، نمی توانند مثلن در کنسرت لاس وگاس شرکت کنند ؟
*
ر- اگر مافیای هنری وجود داشت پس هر بی هنری نمی توانست بخواند! نباید بگویید مافیای هنری وجود دارد، باید بگویید که این جا بی در و پیکر است که هر کسی می تواند هر کاری بکند.ر
*
*
*
ر- پس چه گونه است که وقتی یک هنرمند تحصیلکرده و متبحّر ، کنسرت می گذارد ، کاری می کنند که بیش از صد نفر در کنسرت او شرکت نکنند؟ یا این که اتفاق افتاده که خواننده ای با تمام شایستگی و مزایای لازم ، وارد جامعه ی هنری شده و اتفاقن گُل هم کرده ، ولی پس از یک آلبوم ، ناگهان ناپدید می شود؟
*
*
ر- من می گویم مگر کسی می تواند مانع خرید بلیت توسط مردم شود ؟ صدا و هنر خوب را هیچکس نمی تواند ساکت کند. اسم مافیا ، نام اشتباهی ست . مافیا به گروه خطرناک بزرگی خطاب می شود که هر چه می خواهند ، می کنند ، ولی ما چنین چیزی در این جا نداریم.ر
*
*
*
ر- آقای آسمانی! آیا تازه واردین جامعه ی هنری را می شناسید؟ در جریان فعالیت های شان قرار دارید ؟
*
ر- پس از عمل جراحی روی پایم ، مجبور شدم دو ماهی در خانه استراحت کنم و به تماشای تلویزیون های بیست و چهار ساعته بنشینم . آن زمان بود که با یک سری از همکاران جدیدم آشنا شدم.ر
*
*
*
ر- آیدین را می شناسی ؟
*
ر- بله.ر
*
*
*
ر- او پسر خانم شورانگیز خواننده ی مستعد است. دایی اش آهنگ ساز است ، صدایش هم خوب است. در زمینه ی خواننده گی ، نزد امریکایی ها تعلیم دیده و چند کمپانی امریکایی خواهان همکاری با او بوده اند ، ولی مردم می گویند که جلوی کنسرت اش ، سنگ انداختند.ر
*
ر- البته من نمی دانم سنگ اندازها چه کسانی هستند.ر
*
*
*
ر- از دید من و همکارانم در مجله ی بین المللی تهران و با توجه به تجربه ای که داریم ، این سنگ اندازها و کارشکن های حرفه ای ، مافیای هنری در جامعه و در شهر فرشته گان هستند. و اما یک سوال دیگر ، خانم میراث را چه طور ؟ ایشان را می شناسی ؟
*
ر- پانزده سال پیش ، برای کار آهنگ نزد من آمدند ، صدای شان خوب بود ، تِم ایرانی داشت ، ولی باید روی آن صدا کار می کردند.ر
*
*
*
ر- باز هم می پرسم : چرا جوانانی که ما دست اندرکاران هنری ، استعداد و توانایی آن ها را قبول داریم و از صدا و قیافه و هنر خوبی هم برخوردار هستند ، نمی توانند وارد صحنه شوند و اگر هم بشوند ، ماندگار نیستند؟ ولی افراد دیگری که فاقد هر گونه صلاحیت هستند ، به جامعه ی هنری وارد می شوند و تا سال های سال هم باقی می مانند؟
*
ر- به نظر من مقصر مردم اند ، بلیت خریدن یا نخریدن ، دست مردم است . آیدین را مجله ی بین المللی تهران حمایت کرده ، رادیو بیست و چهار ساعته ی ای.ام او را ساپورت کرده ، همین طور کوروش بی بی یان در تلویزیون جام جم ، پس چرا جلوی کنسرت اش سنگ انداخته شد ؟
*
این مردم هستند که تعیین کننده اند. حمایت آن ها چه به حق باشد و چه ناحق ، سرنوشت ساز است . من فکر می کنم که شناخت هنرمند خوب و حمایت از او ، وظیفه ی مردم است. اگر جامعه نسبت و به هنرمند ، دقیق و پیگیر و علاقه مند باشد ، کنسرت ها با موفقیت رو به رو می شوند.ر
*
*
*
ر- من در مورد کنسرت صحبت نمی کنم ، من از هنرمندان می گویم . چند سال پیش خواننده ی جدیدی داشتیم به نام عباس موسوم به مارسفید. با دویست تا سیصد هزار دلار وارد جامعه ی هنری شد ، آقایان شب خیز و بی بی یان هم اسپانسر او بودند ، هر روز برنامه هایش پخش می شد ، ولی موفق نشد.ر
*
*ر- شما همان حرف مرا تایید می کنید. اگر مافیا وجود داشت به گونه ای عمل می کرد که تمام بلیت ها خریداری شود. پس این مردم بودند که او را همراهی نکردند . واقعیت این است که انتخاب مردم ، چه درست ، چه نادرست ، همیشه ملاک و معیار می شود. ر
*
*
*
ر- چه طور می شود که مثلن شما به یک رسانه ، دو هزار ، یا بیست هزار یا اصلن دویست هزار دلار پول می دهید صدای تان در یک مقطع کوتاه زمانی پخش می شود ، بعد ناگهان محو می شوید؟
*
*
ر- چرا شهرام شب پره و ستار محو نشدند؟ چرا مرا محو نکردند ؟ من می گویم که شهبد نوری ، غیر از یک دوستی قدیمی ، حتمن به هنر من اعتقاد دارد که عکس مرا روی جلد مجله اش می برد. من وجود مافیای هنری را قبول ندارم ولی دسته بندی و یارکِشی هنری را قبول دارم.ر
*
*
*
ر- پس دسته بندی و یارکِشی هنری ، در واقع ممکن است وسیله ی غیر منصفانه ی دیگری برای گردش کارهای مافیای هنری باشد ، که هدف ناحق سردسته ها را تامین نموده و سبب شود تا افراد مستعد ، به هدف برحق خود نرسند. البته این باور را می پذیریم که مردم ، آینده را می سازند ، اما در این جا از هنرمندان تازه از راه رسیده صحبت می کنیم که به نوعی نمی توانند وارد گود شوند.ر
*
ر- در تمام بیزنس ها ، دسته بندی و یار کِشی هست. من در این جا از همین فرصت استفاده کرده و اعلام می کنم که اگر پنج تا خواننده ی خوب دختر (چون خواننده ی مرد به وفور وجود دارد) پیدا کردید که صدای خوب و درستی داشتند و به درد خواننده گی می خوردند ، من مجانن به آن ها آهنگ می دهم ، پول آهنگ نمی گیرم و خودم هم معرفی شان می کنم.ر
*
من در هیچ دسته بندی و گروهی نیستم ، طرف هیچ گروهی را هم در هیچ زمانی نگرفته ام . البته رفقایی دارم که از ابتدای راه تا به امروز با من همراه و همکار بوده اند ، که هرگز آن ها را رها نمی کنم. من می گویم جامعه ی هنری ما دارد رو به زوال می رود. کمپانی های موسیقی ، هر روز بیش از دیروز اُفت می کنند ، کنسرت ها هر روز بدتر می شوند ، چرا ؟ چون مثلت مردم ، هنرمند ، رسانه ، هیچ یک کارشان را درست انجام نمی دهند.ر
*
*
*
ر- به نظر شما ، وظایف هر یک چیست؟
*
ر- مردم باید هنرمند خوب را حمایت کنند ، آلبوم اش را کپی نکنند ، مجله ای که تصویر او را بر جلد خود جای داده ، خریداری کنند . رسانه ها نباید هر کسی را که دلش می خواهد کار هنری بکند، وارد این کار بکنند و باید در این مورد سختگیر باشند و هنرمندان نیز باید مسئولیت پذیری داشته و در کارها ، دقت و سختگیری داشته باشند و از مردم و رسانه ها حمایت کنند.ر
*
*
*
ر- اگر رسانه ها به تمام افراد علاقه مند ، اجازه ی عرض اندام ندهند ، آن وقت نمی گویند که مانع پیشرفت هنردوستان شده اند؟
*
ر- خیر ، خواننده باید تحصیلکرده باشد ، باید آگاه باشد.ر
*
*
*
ر- مگر زنده یاد سوسن ، تحصیلکرده بود؟
*
ر- آن زمان موقعیت متفاوت بود.ر

*
ر- چرا از بهزاد حمایت نمی شود؟
*
ر- حمایت می شود.ر

*
ر- قبول دارید که هنرمندان دسته بندی می شوند و هنرمند درجه ی یک و دو سه داریم ؟
*
ر- بله ، قبول دارم.ر
*
***
ر- بهزاد درجه ی چند است ؟
*
ر- هر کسی را باید در سبک خودش و با هم سبک هایش مقایسه کرد . مثلن من اگر به بهزاد بخواهم درجه بدهم ، به در سبکی که کار می کند در موسیقی سنتی نمره می دهم و مثلن شهرام شب پره را در سبک موسیقی پاپ ارزیابی می کنم. رسانه ها هم نباید به خاطر پول ، هر کسی را که می خواهد بدون لیاقت ، هنرمند و خواننده شود ، ساپورت کنند.ر
*
*
ر- اگر ما از تازه واردین پول نگیریم ، در حالتی که شما هم به ما پول نمی دهید ، پس بفرمایید ما چه گونه زنده گی کنیم؟
*
ر- اگر همه دست به دست هم بدهند ، همه ی کارها درست می شود . ما همه مقصریم ، مردم ، هنرمندان و رسانه ها همگی مقصرند.
ر
*
*ر *
ر- بد نیست نظرت را راجع به تفاوت هنرمندانی که قبل از انقلاب خواننده شدند ، با بعد از انقلابی ها بپرسم ، نظرت چیست؟
*
ر- من فقط در مورد موسیقی صحبت می کنم.قبل از انقلاب ، کسانی که خواننده شدند ، وضعیت بهتری داشتند. در ابتدای راه بودند و همه چیز تازه بود. مردم مشتاق و تشنه ، تلویزیون رنگی ، موج تبلیغات ، حمایت رژیم ، ساپورت مطبوعات و رسانه ها ، همه و همه از آن ِ آنها بود. رادیو تا دو آهنگ از کسی پخش می کرد ، خواننده معروف می شد.ر
*
سازمانی هم بود به نام سازمان کنترل شعر و موسیقی ، که جلوی تولید بی رویه را می گرفت . خودتان ببینید ، تولید کم ، مردم تشنه ، راه تازه و جدید ، تلویزیون رنگی ، کاست پلیر که تازه به بازار آمده بود ، همه چیز دست به دست هم داد و از ستاره گان دوران پیش از انقلاب ، سوپر استار ساخت. این ها نسل اول خواننده گان موسیقی پاپ بودند.ر
*
نسل دوم ، خواننده گان پس از انقلاب بودند ، مانند معین ، کوروس ، سیاوش ، آصف ، امید ، منصور ، مهرداد و ... که کار این ها برای معروف شدن بسیار سخت بود ، چون در آن زمان در همین لس انجلس ، تنها چند مجله وجود داشت و چند تلویزیون شبانه ی نیم ساعته و هیچ ارتباطی بین لس انجلس و محیط خارج وجود نداشت و مثل امروز نبود که تلویزیون های بیست و چهار ساعته ، این گونه اطلاع رسانی کنند.ر
*
در آن زمان ، کار خواننده سخت بود ، کار رسانه ها مشکل بود و معروف شدن اصلن کار آسانی نبود . اگر نسل اول توانستند گاهی یک شبه مشهور شوند ، نسل دوم باید چندین سال زحمت می کشیدند تا به جایی برسند ، چرا که ساکنین ایرانی کم بودند ، حمایت نظام وجود نداشت ، رسانه ها وسعت کاری نداشتند.ر
*
و اما نسل سوم
، به طور کلی از کنترل همه خارج است . از زمان ایجاد تلویزیون های بیست و چهار ساعته تاکنون ، کنترل کارهای هنری از دست همه خارج شده است . تلویزیون های بیست و چهار ساعته ای که بی رویه ، بدون فکر و بدون مسئولیت ، هر موسیقی را پخش کرده و می کنند ، هر روز بیش تر به این کار لطمه می زنند.ر
*
*
ر- پیام آخر را بگویید ، چه پیشنهادی به مردم ، هنرمندان و رسانه ها دارید ؟
*
ر- ما باید گوش و چشم مان را باز کنیم . موقعیت امروز را در نظر بگیریم و از هم دیگر حمایت کنیم تا بتوانیم از این شرایط سخت ، به سلامت گذر نماییم . اعتبار یک جامعه ی خوب ، غیر از پزشکان ، وکلا بیزنس من های موفق و ... به هنرمندان خوب اش هم هست . ما نباید هر کسی را که صاحب صدا و هنر نیست ، حمایت کنیم. باید تنها افرادی ساپورت شوند که هنر و صدا و لیاقت دارند.ر
*
خواننده ای هم که حمایت می شود مسئول است که از مردم و رسانه ها حمایت کند.در این صورت است که می توانیم با کمک هم برای بچه های بی سرپرست و پناهنده ها کنسرت بگذاریم.ر
*
مثلت هنرمند ، مردم ، رسانه باید متحد و فعال باشد. همه باید دست به دست هم دهیم و از این راه سخت گذر کنیم.
ر
*
*
**
ر- امید آن که شما عزیزان و به ویژه هنرمندان و پشت صحنه ای ها هم ، گام پیش گذاشته و مانند مهرداد آسمانی با دلسوزی و دقت نظر و بدون رودرواسی ، در تریبون آزاد مجله ی بین المللی تهران ، به اظهار نظر و ابراز عقیده در مورد کلاف سردرگم جامعه ی هنری تنش زده ی خودمان بپردازید تا شاید این پیچیده گی و گره ی کور با دست های مردمی و به اتکای خرد جمعی ایرانیان هوشمند باز شود.ر
*
* **
نوزدهم بهمن ماه 1386 خورشیدی
** *